21- دانش حقیقى
أَلْعِلْمُ عِلْمُنا وَ لا شَىْءَ عَلَیْکُمْ مِنْ کُفْرِ مَنْ کَفَرَ:
دانش، دانشِ ماست، از کفرِ کافر، گزندى بر شما نیست.
22- اتّفاق و وفاى به عهد
لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا:
اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنها را به طاعت و بندگى خویش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پیمان الهى اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پیمان را محترم مىشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمىافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل مىشدند.
23- پیروان نادان
قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ:
حضرت مهدى(علیه السلام) به محمّد بن على بن هلال کرخى فرمودهاند :نادانان و کم خردان شیعه و کسانى که بال پشه از دیندارى آنان محکمتر است، ما را آزردند.
24- بیزارى از غالیان
أَنـَا بَرىءٌ إِلَى اللّهِ وَ إِلىرَسُولِهِ مِمَّنْ یَقُولُ إِنّا نَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ نُشارِکُهُ فى مُلْکِهِ أَوْ یُحِلُّنا مَحَلاًّ سِوَى الَْمحَلِّ الَّذى رَضِیَهُ اللّهُ لَنا:
من از افرادى که مىگویند: ما اهل بیت [مستقلاًّ از پیش خود و بدون دریافت از جانب خداوند] غیب مىدانیم و در سلطنت و آفرینش موجودات با خدا شریکیم، ما را از مقامى که خداوند براى ما پسندیده بالاتر مىبرند، نزد خدا و رسولش، بیزارى مىجویم.
25- سجده شکر
سَجْدَةُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِها:
سجده شکر از لازمترین و واجبترین مستحبّات است.
26- فضیلت تعقیبات نماز
إِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَ التَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ:
فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبّات است.
27- سجده، مخصوص خداست
فَأَمّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلا یَجُوزُ:
سجده بر قبر جایز نیست.
28- راه اندازى کار مردم
أَرْخِصْ نَفْسَکَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَکَ فِىَ الدِّهْلیزِ وَ اقْضِ حَوائِجَ النّاسِ:
خودت را [براى خدمت] در اختیار مردم بگذار، و محلّ نشستن خویش را درِ ورودى خانه قرار بده، و حوائج مردم را برآور.
29- امنیّت بخش زمین
إِنّى أَمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ:
وجود من براى اهل زمین، سبب امان و آسایش است، همچنان که ستارگان سبب امان آسماناند.
30- رجوع به راویان حدیث
وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إِلى رُواةِ حَدیثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَیْهِمْ:
در حوادث واقعه به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا که آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.
31- مطاع، نه مطیع کسى
إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائى إِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطاغِیَةِ زَمانِهِ وَ إِنّى أَخْرُجُ حینَ أَخْرُجُ وَ لا بَیْعَةَ لاَِحَد مِنَ الطَّواغیتِ فى عُنُقى:
هریک از پدرانم بیعت یکى از طاغوتهاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قیام خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتى به گردنم نباشد.
32- آفتاب پشت ابر
وَ أَمّا وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بى فى غَیْبَتى فَکَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَیَّبَها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ:
کیفیّت بهرهورى از من در دوران غیبت، مانند کیفیّت بهرهورى از آفتاب است هنگامى که ابر آن را از چشمها پنهان سازد.
33- سبقت اراده خدا بر همه چیز
وَ لکِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفیقُهُ لایُسْبَقُبه:
راستى که مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چیزى بر توفیق او پیشى نگیرد.
34- علّت اصلى غیبت امام(علیه السلام)
وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَلَکُمْ تَسُؤْکُمْ:
امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غیبت اتّفاق افتاده [که درک آن براى شما سنگین است] آن است که خداوند در قرآن فرموده: «اى مؤمنان از چیزهایى نپرسید که اگر آشکارتان شود، بدتان آید».
35- آگاهى هاى امام(علیه السلام)
إِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِکُمْ:
علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نمىماند.
36- دعاى فراوان
أَکْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ:
براى تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.
37- سؤال نامطلوب
فَأَغْلِقُوا أَبْوابَ السُّؤالِ عَمّا لا یَعْنیکُمْ:
درهاى سؤال را از آنچه که مطلوب شما نیست ببندید.
38- آخرین اوصیا
أَنَا خاتَمُ الأَوْصِیاءِ وَ بى یَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شیعَتى:
من آخرین نفر از اوصیا هستم، خداوند به وسیله من بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف مىگرداند.
39- حجّت خدا در زمین
إَنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُوا مِنْ حُجَّة إِمّا ظاهِرًا وَ إِمّا مَغْمُورًا:
زمین خالى از حجّت خدا نیست، یا آشکار است و یا نهان.
40- علمدار هدایت در هر زمان
کُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ:
هرگاه عَلَم و نشانهاى پنهان شود، عَلَم دیگرى آشکار گردد، و هر زمان که ستارهاى افول کند، ستاره اى دیگر طلوع نماید.
نظر |
چهل حدیث بسیار زیبا از
...قطب عالم امکان، امام زمان(عج)...
1- توجّه امام مهدى(علیه السلام) به شیعیان خویش
إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا:
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که اگر جز این بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.
2- عمل صالح و تقرّب به اهل بیت(علیهم السلام)
فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِء مِنْکُمْ بِما یُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْیَتَجَنَّبْ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً یَبْغَتُهُ فُجْأَةً حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:
هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستى ما نزدیک مىسازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزیند، زیرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگیرد، در وقتى که توبه برایش سودى ندارد و پشیمانى او را از کیفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.
3- تسلیم در مقابل دستورهاى اهل بیت(علیهم السلام)
فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَیْنا، فَعَلَیْنَا الاِْصْدارُ، کَما کانَ مِنَّا الاِْیرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا کَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْکُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ:
از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، بر ماست که شما را از سرچشمه، سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى که روشن است به طرف ما قرار دهید.
4- تحقّق حتمى حقّ
أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْکُرُهُ:
خداوند مقدّر فرموده است که حقّ به مرحله نهایى و کمال خود برسد و باطل از بین رود، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است.
5- خلقت هدفدار و هدایت پایدار
إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَیْهِمُ النَّبِیّینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ، یَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دینِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلائِکَةً یَأْتینَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَیْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَیْهِمْ:
خداوند متعال، خلق را بیهوده نیافریده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلکه آنان را به قدرتش آفریده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پیامبران را که مژده دهنده و ترساننده هستند به سویشان برانگیخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانىاش جلوگیرى فرمایند و آنچه را از امر خداوند و دینشان نمىدانند به آنها بفهمانند و بر آنان کتاب فرستاد و به سویشان فرشتگان برانگیخت تا آنها میان خدا و پیامبران ـ به واسطه تفضّلى که بر ایشان روا داشته ـ واسطه باشند.
6- ظهور حقّ
إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْکُمْ:
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.
7- تفتیش ناروا
مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَکَ:
حضرت مهدى(علیه السلام) در خصوص کسانى که در جستجوى او بودهاند تا به حاکم جور تحویلش دهند فرموده است: آن که بکاود، بجوید و آن که بجوید دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هر که [در مورد من] چنین کند، شرک ورزیده است.
8- ظهور حقّ به اذن حقّ
فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِکْرُهُ وَ ذلِکَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاَْرْضِ جَوْرًا:
ظهورى نیست، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دلها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم.
9- مدّعیان دروغگو
سَیَأْتى إلى شیعَتى مَنْ یَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم:
آگاه باشید به زودى کسانى ادّعاى مشاهده (نیابت خاصّه) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از «خروج سفیانى» و شنیدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است؛ حرکت و نیرویى جز به خداى بزرگ نیست.
10- دنیا در سراشیبى زوال
إِنَّ الدُّنْیا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوکُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ الْعَمَلِ بِکِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْیاءِ السُّنَّةِ:
دنیا فنا و زوالش نزدیک گردیده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پیامبرش ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و میراندن باطل و زنده کردن سنّت، دعوت مىکنم.
11- ذخیره بزرگ
أَنَا بَقِیَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخیرَةٌ مِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهیمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ):
من باقیمانده از آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و خلاصه محمّد (درود خدا بر همگى آنان باد) هستم.
12- حجّت خدا
زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْکَلامِ لَزالَ الشَّکُّ:
ستمگران پنداشتند که حجّت خدا از بین رفته است، در حالى که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مىشد، هر آینه تمام شکها را از بین مىبردیم.
13- عطسه، نشانه سلامت
أَلا أُبَشِّرُکَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَیّام:
نسیم، خدمتکار حضرت مهدى(علیه السلام) گوید: آن حضرت به من فرمود:آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.
14- نماز، طردکننده شیطان
ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ:
هیچ چیز مثل نماز، بینى شیطان را به خاک نمىمالد، پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال.
15- اذن مالک
لا یَحِلُّ لاَِحَد أَنْ یَتَصَرَّفَ فى مالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ:
تصرّف در مال هیچ کس بدون اجازه او جایز نیست.
16- استعاذه به خدا
أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِیاتِ الْفِتَنِ:
پناه به خدا مىبرم از نابینایى بعد از بینایى و از گمراهى بعد از راهیابى و از اعمال ناشایسته و فرو افتادن در فتنهها.
17- اسوه هاى حقیقت
إِنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فینا، لا یَقُولُ ذلِکَ سِوانا إِلاّ کَذّابٌ مُفْتَر:
حقّ با ما و در میان ماست، کسى جز ما چنین نگوید، مگر آن که دروغگو و افترا زننده باشد.
18- ظهور فَرَج به اذن خدا
وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، کَذَبَ الْوَقّاتُونَ. وَ أَمّا قَوْلُ مَنْزَعَمَ أَنَّ الْحُسَیْنَ(علیه السلام) لَمْ یُقْتَلْ، فَکُفْرٌ وَ تَکْذیبٌ وَ ضَلالٌ:
امّا ظهور فرج، موکول به اراده خداوند متعال است و هر کس براى ظهور ما وقت تعیین کند دروغگوست. و امّا گفته کسانى که پنداشتهاند امام حسین(علیه السلام) کشته نشده، کفر و دروغ و گمراهى است.
19- شناخت خدا
إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذى خَلَقَ الاَْجْسامَ وَ قَسَّمَ الاَْرْزاقَ لاَِنَّهُ لَیْسَ بِجِسْم وَلا حالّ فىجِسْم«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَالسَّمیعُ الْعَلیمُ:
همانا خداوند متعال، کسى است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم فرموده، او جسم نیست و در جسمى هم حلول نکرده، «چیزى مثل او نیست و شنوا و داناست».
20- ائمّه(علیهم السلام) دست پرورده هاى پروردگار
إِنَّ اللّه مَعَنا و لا فاقَةَ بِنا إِلى غَیْرِهِ وَ الْحَقَّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا:
خداوند با ماست، و به جز ذات پروردگار به چیزى نیاز نداریم، و حقّ با ماست. اگر کسانى با ما نباشند، هرگز در ما وحشتى ایجاد نمىشود، ما دست پروردههاى پروردگارمان، و مردمان، دستپروردههاى ما هستند.
حج امسال، بهواقع "حج تلخ و خونین" برای زائران بیتالله الحرام بود، از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام گرفته تا کشته شدن زائرین در مراسم رمی جمرات که به نقل از "سعید اوحدی" رئیس سازمان حج و زیارت، بیش از 2500 نفر کشته در این حادثه خونبار وجود دارد. آنچه در وهله اول به ذهن هر انسانی تداعی میشود، بینظمی، بیکفایتی و بیسامانی مسئولان برگزاری حج است، خاندانی که مدعی خادمالحرمین است، بهجای تمرکز بر مدیریت هرساله حج، به دنبال پرورش و حمایت مالی از جریانهای تکفیری همچون داعش است و در اوج مراسم حج، به فکر بمباران مردم بیدفاع و مظلوم یمن، ظلم به مردم بحرین و کمک تسلیحاتی به جریان معارض در سوریه است.
آنچه در ادامه میخوانید، روایت "حاج میثم مطیعی" مداح اهلبیت، از حوادث قبل و بعد از واقعه خونین خیابان 204 در منا است؛ که به صورت تلفنی، زوایای این فاجعه را از مکه مکرمه، روایت کرده است.
بر اساس سیاست سعودیها، چادر حجاج ایرانی دوررترین مکان به رمی جمرات است
وی در ابتدا به محل قرار گرفتن خیمه حجاج ایرانی در دورترین نقطه سرزمین منا به رمی جمرات اشاره کرده و میگوید: وقتی ما از مشعرالحرام به منا رسیدیم، در چادرهای خودمان مستقر شدیم، عرف بر این است زمانی که حاجیان به منا میرسند، صبحانهای میخورند و بعد از برداشتن سنگها و اندکی آب برای رمی به سمت جمرات حرکت میکنند،
این نکته را مدنظر داشته باشید که دورترین چادرهای زائرین به جمرات، چادرهای ایرانیان است؛ یعنی در ابتدای منا و انتهای مشعر -جایی که مشعر تمام میشود و منا شروع میشود- از همان ابتدا چادرهای ایرانیها است، یعنی دورترین نقطه ممکن به جمرات نصیب ایرانیان شده است؛ که قطعاً این هم از سیاست سعودیهاست که زائران ایرانی هم بهزحمت بیشتری بیفتند و هم نتوانند با مسلمانان دیگر نقاط جهان ارتباط بگیرند.
از سوی دیگر، همسایههای ایرانیان در صحرای منا، آفریقاییهای غیر عربزبان هستند که ارتباطگیری با اینها نیز نسبت به عربزبانان، برای مردم ما سختتر است؛ بنابراین اینیک نکته که چادرهای ما با جمرات فاصله بسیار زیادی دارد و زائری که از عرفات آمده و شب عرفه در صحرای عرفات بوده و به عبادت پرداخته و در روز عرفه هم فعالیت زیادی در داشته است به صورت طبیعی خیلی خسته شده است (ضمن اینکه دعای عرفه امسال خیلی زودتر از موعد تعیین شده تمام شد چراکه گرمای هوا فوقالعاده زیاد بود و برخی زائران ما در عرفات و هنگام دعای عرفه به دلیل اوج گرما و تعریق زیاد ازحالرفته و بیهوش شدند) بعد از عرفات هم خودش را به مشعرالحرام رسانده و با پای پیاده تا منا رفته است. بعدازآن هم باید برای رساندن خود از منا به جمرات فاصله طولانی را طی کند، بنابراین حجاج نیازمند نیرو توان زیادی برای رمی جمرات هستند و طبیعی است که نیروی جسمانی زائرین در اینجا تحلیل رفته است.
حال و هوای خیابان 204 قبل از وقوع حادثه عجیب و غریب بود
از دیگر سو، میزان جمعیت حجاج نسبت به سالهای گذشته بهطور تقریبی نصف بود، بر اساس آمار عربستان امسال دو میلیون حاجی برای حج آمدند. حقیر سال 91 را نیز درک کردم که حج اکبر بود و اگر اشتباه نکنم جمعیت حدود 4 میلیون بود. وقتی عید قربان روز جمعه باشد اصطلاحاً حج اکبر نام دارد و خیلی از سعودیها هم در موسم حج شرکت میکنند. غرض من از طرح این نکته این است که قطعاً مدیریت 2 میلیون زائر مشقتی ندارد و جز رژیم آل سعود هیچکس در این اتفاق تلخ مقصر نیست.
بنده به همراه دوستان حدود ساعت 7:30 از چادر بیرون آمدیم، از پلهها پایین رفتیم ولی پلیس سعودی و نیروهای امنیتی سعودی اجازه ندادند از خیابانهای دیگر به سمت جمرات حرکت کنیم و با نیروهای پرتعداد خویش ما را به خیابان محل حادثه (خیابان 204) هدایت کردند؛ و بههیچوجه اجازه ندادند که ما از سایر خیابانهای موازی با خیابان 204 به جمرات برویم. شما اگر نقشه منا را نگاه کنید، خیابانهای موازی به سمت جمرات وجود دارد ولی مابقی خیابانها بسته بود؛ نهتنها اجازه ندادند وارد خیابانهای دیگر شویم حتی شما نمیتوانستید از داخل خیابان 204 به داخل کوچهها یا معبرهای متصل به خیابانهای موازی دیگر بروید تا وارد خیابانهای دیگر شوید.
این خیابان از همان ابتدا وضع غیرعادی داشت. ازدحام زیاد زوار ایرانی، آفریقایی، هندی و پاکستانی و... مشهود بود، ازیکطرف راه به خیابانهای موازی بستهشده بود و از سوی دیگر، جمعیت کثیری از حجاج بر اساس راهنمایی مأموران سعودی به سمت این خیابان سرازیر میشدند. بنده به همراه چندین نفر از عزیزان ازجمله "حاجآقا مرتضی طاهری" مداح اهلبیت علیهمالسلام و چهار نفر دیگر از دوستان بعثه مقام معظم رهبری شروع به پیمودن راه کردیم. ازدحام جمعیت بسیار بالابود و بهکندی پیش میرفت و شاید بهترین تعبیر این باشد که از همان ابتدای خیابان تقریباً بهصورت مورچهای قدم برمیداشتیم.
ما مسیر را با این سختی شروع کردیم هنگامیکه به نیمهراه رسیدیم، کمکم همه بیحال و کلافه شدیم، با اینکه اوایل صبح بود ولی دمای هوا فوقالعاده بالابود و طبیعتاً آبی که به همراه خود آورده بودیم تمام شد؛ بهجایی رسیدیم که جمعیت میایستاد و حرکت نمیکرد. آنقدر حالمان بد شد که یکی از دوستان پیشنهاد داد به سمت چپ برویم. بهسختی جمعیت را شکافته و با اینکه تمام راههای خروجی سمت چپ را بسته بودند ما یک روزنه خروجی پیدا کردیم و خلاص شدیم، وارد خیابان موازی خیابان 204 شدیم. به حدی این خیابان خلوت بود که بدون هیچ مزاحمت و ازدحامی توقف کردیم و حتی یکی از دوستان همان جا نذر امام جواد علیهالسلام کردند و برای بقیه دوستان آبمیوه خریدند، توان ازدسترفته را به دست آوردیم و از این خیابان راحت و بهسرعت و بدون هیچگونه مزاحمتی به سمت جمرات حرکت کردیم، رفتیم و رمی شیطان کرده و برگشتیم.در واقع این وضعیت قبل از حادثه است، جمعیتی متراکم در خیابانی که انتهایش تنگ بود و بهصورت مداوم جمعیت به آن تزریق میشد و مأموران سعودی هیچ تدبیری برای بستن خیابان از ابتدا و یا باز کردن انتهای مسیر نداشتند. تا اینجا شرایطی بود که ما با اینکه اتفاق اصلی را درک نکردیم از وضعیت آنجا دیدیم.
پلیس سعودی جمعیت را به سمت مخالف خیابان 204 هل میداده است
محور بعدی که میخواهم در مورد آن صحبت کنم، درواقع برخی نکاتی است که دوستانی که در بطن حادثه بودند، برای ما نقل کردند. یکی از دوستان موضوع بسیار عجیبی را تعریف میکرد، ایشان میگفت: وقتی انتهای خیابان 204 بودم(جایی که محل اصلی حادثه بوده)، سعودیها ماشینی در خروجی جمرات قرار داده بودند تا حجاج نتوانند بهراحتی از خیابان به سمت جمرات، خارج شوند؛یعنی بسته بودن غیرطبیعی راه کاملاً برای افرادی که در آن وضعیت گرفتارشده بودند مشهود بود. ایندوست ما درباره اقدام پلیس در قبال بیحال شدن و روی هم افتادن حجاج میگفت: وقتیکه مردم بیحال شدند و آرامآرام میافتادند، پلیس به صورت دستهجمعی جلو میآمده و بهجای اینکه مردم را راهنمایی کند و از این معرکه خلاص کند و مصدومین را از زیر دستوپا نجات دهد، فریاد میزده است: «وراء»، «وراء» یعنی بروید عقب؛ این بدان معنا است که پلیسهای زیادی آمدهاند که مردم را به سمت عقب برانند و این خودش ماجرا را تشدید کرده است. از ابتدای خیابان هم جمعیت در حال اضافه شدن است و از اینطرف پلیس میگوید به عقب بروید. پر واضح است که بسیاری از این جمعیت در این حالت پرس شده است، بخشی بر اثر بیحالی و گرما روی زمین افتادند و بخشی بر اثر فشار و اقدام نا بهجای پلیس از بین رفتهاند. شما یک قیف را تصور کنید، این جمعیت اینطور کشیده شده پایین و اینها همینطور روی یکدیگر قرار گرفتند.
این مسئله را هم بگویم که همین الآن سعودیها در تلویزیونهایشان ادعا میکنند که یک گروهی از روبرو میآمدند و به دلیل حرکت در خلاف جهت این اتفاق پیشآمده است که این حرف قطعاً نادرست است. این را هم بدانید که این چند روز سعودیها با فرافکنی بهشدت علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تبلیغات هستند و بهشدت ایران را در رسانههایشان متهم و تخریب میکنند.البته این رویه همیشگی آنها بوده ولی بعد از حادثه منا بهشدت اوج گرفته است.
سعودیها از حجاج بیرمق فقط فیلمبرداری کردند و هیچ کمکی نکردند
برخی دیگر از دوستانی که در وسط حادثه بودند و همکار ما در بعثه مقام معظم رهبری هستند تعریف میکردند که بارها بالگردها از بالای سر حجاج زخمی و بیرمق عبور کردند و مردم به یکدیگر امیدواری میدادند که بالگردها برای کمک برمیگردند اما ساعتها هیچ اقدامی انجام نشده است و از سوی دیگر،دوربینهای مداربسته مدام در حال ضبط حوادث بودند و حتی بالای چادرهای اطراف خیابان 204، تصویربرداران با اینکه میدیدند مردم در حال جان دادن هستند در حال فیلمبرداری از این حادثه دلخراش بودند. این یعنی همه نظارهگر بودند و هیچکس نیامده به این وضعیت سامانی بدهد.
هیچکس در آن شرایط برای حجاج بیحال اقدامی انجام نداده است و یکی از دردناکترین مسائل مربوط به این اتفاق این است که دو طرف این خیابان چادرهای برخی کشورهاست. قطعاً کشورهایی که چادرهایشان نزدیک محل حادثه بوده است، جز معدودی از آنها دیگران به وظیفه انسانی و اسلامی خود عمل نکردهاند. اگر درهای چادرهای خود را باز میکردند این جمعیت میتوانست از راهها فرعی خود را به خیابانهای موازی برساند؛ اما از ترس اینکه این جمعیت به چادرشان هجوم نیاورد درب مجموعههای خود را بسته بودند.
بسیاری از حجاج از تشنگی و عظش جان دادند/ سعودیها از آب هم مضایقه کردند
این حجاج بیرمق، وحشتزده، گرمازده و تشنه، تقاضای آب میکردند ولی سعودیها از آب هم مضایقه کردند؛ این را بدانید که خیلی از حجاج و عزیزان قربانی، از تشنگی جان خود را از دست دادند. حرارت بسیار بالا، آنهم زائری که عرض شد از عرفات و مشعر آمده و انرژی زیادی از او گرفته شده است.
گفتنیهای مربوط به این حادثه و قساوت سعودیها مثنوی هفتاد من کاغذ است و به نظر حقیر هر چه سریعتر باید مستند شود تا برای قضاوت آیندگان در تاریخ بماند. من شخصاً از منابع موثق در بعثه شنیدم که یکی از مجروحین که خود پزشک بوده تعریف کرده که پلیس سعودی هنگامیکه متوجه شده این مجروح ایرانی است، پایش را با پوتین روی خرخره این عزیز گذاشته است تا این بنده خدا از نفس بیفتد و بمیرد.
یک روحانی از کاروان اهل سنت در مجروحین هست که گفته من نیمهجان بودم، اما من را گذاشتند داخل این کاورهای نگهداری حمل میت و زیپش را کشیدند، یکی از اینها گفت که این زنده است اما دیگری گفته که این شخص ایرانی است رهایش کن تا بمیرد. تا بالاخره خدا کمک کرده و نجات پیدا کرده است.
شک نکنید که بخش زیادی از مجروحین به دلیل تشنگی و به دلیل کمتوانی از دنیا رفتند و اگر بهموقع به حجاج امدادرسانی میشد، خیلی از این افراد زنده میماندند. به نیروهای ایرانی هم بههیچوجه اجازه امدادرسانی داده نمیشد که بعداً اشاره خواهم کرد.
این حاجیان مظلوم ساعتها در کشوقوس و کشتی گرفتن بودند؛ یک کشتیگیر وقتی سه دقیقه کشتی میگیرد، چه حالی پیدا میکند؟ حالا شما فرض کنید مثلاً دو ساعت طرف دارد بهطور مداوم میجنگند، هلش میدهند و جمعیت در آن گرما و کمرمقی عقب و جلو میشود آنهم در شرایط نبودن آب. بعد اینها رویهم افتادهاند و اگر کسی در این شرایط بیحال بشود و بیفتد کار تمام است. بههرحال در تقصیرکاری سعودیها و بیکفایتی آنها در اینکه نتوانستند یک خیابان را مدیریت کنند، شکی نیست. حال دلیل اصلی این اقدام ظالمانه از سوی آنان چه بوده من اظهارنظری نمیکنم چون شایعات زیادی اینجا مطرح است.
بخش بعدی عرایض من، درباره مشاهداتی است که خودم بعد از حادثه داشتهام. وقتی ما بعد از رمی جمرات به چادر خودمان برگشتیم قربانی را انجام دادیم و بعد از حلق یا تقصیر از احرام بیرون آمدیم آرامآرام خبرهایی آمد که چند نفر در راه کشته شدند و فضا ملتهب شد، بعد از نماز عصر در بعثه مقام معظم رهبری رفتهرفته ستادهای امداد تشکیل شد و گروهگروه از عزیزان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت، تجهیز میشدند با یک کاور و کلاه بهعنوان امدادگر اعزام میشدند به محل حادثه؛ و ما بعد از حادثه دو مرحله با تعدادی از دوستان بعثه مقام معظم رهبری با لباس امداد به محل حادثه اعزام شدیم.
سعودیها اجازه عکس برداری از جنازهها را نمیدادند
این نکته را خوب دقت داشته باشید: ما با گروههای متعددی رفتیم داخل خیابان 204، صف پلیس سعودی که دستها را به هم حلقه کرده بودند، بههیچوجه نمیگذاشتند ما داخل بشویم؛ هرکدام از دوستان سایر گروهها ما را میدیدند میگفتند برگردید بههیچوجه اجازه ورود نمیدهند. ما تا جایی رفتیم که فقط چهارتا جنازه کنار خیابان بود، سه جنازه مربوط به حجاج ایرانی بود که دوستان از کارت زائر شهید و چهره، عکس گرفتند و برگشتیم. اگر اجازه داشتیم برویم داخل چهبسا عدهای هنوز زنده بودند؛ و اگر دوستانی که قبل از ما اعزام شدند اجازه ورود میداشتند قطعاً از تعداد شهدا کاسته میشد.
مرحله بعدی ما دوباره اعزام شدیم به محل حادثه که اینجا خیلی اتفاقات عجیبی افتاد، سعودیها مجدداً اجازه ندادند که برویم. حالا اینجا ساعت 6 بعدازظهر است و حجم بسیار زیادی جنازه روی زمین. سرعت امدادرسانی بسیار کند و فشل؛ ما با یک ترفندی از داخل خیمه مصریها، خودمان را انداختیم وسط جایی که جنازهها روی زمین بود.
صحنه خیلی غمناکی بود، حجم وسعی از جنازهها روی یکدیگر قرارگرفته بود، یک عده از جنازهها حولههای احرامشان را رویشان کشیده بودند. دسته بعدی از جنازهها هنوز درهم بودند و از هم جدا نشده بودند، من نمیتوانم بگویم چقدر جنازه دیدم. به بدترین شکل ممکن اجساد این مهاجران الی الله روی هم انباشتهشده بود.
مأموران سعودی بالای سر جنازهها، شوخی میکردند و سیگار میکشیدند
اولاً به کسی اجازه نمیداند که از هیچ صحنهای عکس بگیرد؛ یعنی اگر شما میخواستید عکس بگیرید، دوربین و تلفن همراه را بلافاصله میگرفتند که همین اتفاق برای برخی از دوستان افتاد و تلفن همراهشان را ضبط کردند.
نکته دردناک دیگر که من شاهد بودم این بود که اگر اغراق نکنم به ازای هر جنازه روی زمین شاید سه نیروی سعودی آنجا ایستاده بود. میخندیدند، با هم راه میرفتند، شوخی میکردند و سیگار میکشیدند و انگار که این بدنهای روی زمین افتاده انسان نیستند، دریغ از یکلحظه کمک، فقط یک سری کارگرهای با لباسهای قرمز رنگ مشغول کار بودند. البته کار بسیار کند پیش میرفت. ما و دوستان در این شرایط در چادرهای اطراف محل حادثه دنبال مجروحین بودیم؛ یعنی احتمال میدادیم که افرادی زنده باشند و درون این چادرها رفته باشند. چون بدنهایی که روی زمین بودند همه به شهادت رسیده بودند و دیگرکسی زنده نبود. تخلیه جنازهها با کندی صورت میگرفت و تریلرهای انباشته از جنازه صحنه را ترک میکردند.
یک نکته وجود دارد که باید عزیزان به آن توجه کنند و آن این است که سعودیها در این سرزمین مقدس که محل نزول وحی و قدمگاه انبیاء و رسول خدا و معصومین علیهمالسلام است، قدرت مدیریت نظافت شهری را هم ندارند؛ یعنی مشاعر مقدسه عرفات، مشعر و منا، به یک زبالهدان بزرگ تبدیل میَشود. شما اگر این روزها به شهر مکه بیایید، کنار خیابانها پر از زباله است که منشأ بسیاری از بیماریهاست. از دولتی که خودش را خادم حرمین شریفین میداند اما مدیریت زبالههای شهری را نمیتواند انجام بدهد، شما انتظار دارید جنازهها و اجساد مطهر شهدا را زود جمعآوری کنند یا به حال محرومان رسیدگی کنند؟
من عذرخواهی میکنم از طرح این نکته که این بدنهای مطهر با زبالهها با هم بودند. این اجساد مطهر در کنار حجم انبوهی از زبالههای متعفن روی زمین افتاده بودند.
این شهدای مظلوم همه برای خود ستارگانی بودند؛ اما در بین اینها تکستارگانی فروزان داشتیم که در این نظام اسلامی بالنده شده بودند و به ثمر نشسته بودند. افراد صدیق و خدومی که ثلمه از دست دادن آنان به این راحتیها پر نخواهد شد؛ و خدمات آنان به اسلام و انقلاب هیچگاه از ذاکره ملت رشید ما پاک نمیشود. ملت ایران بعدها این عزیزان را بیشتر خواهد شناخت.
من در انتها فقط به چند نکته اشاره میکنم؛
یکی درباره بازار شایعاتی است که در داخل کشور شکلگرفته و متأسفانه یکی از دردهایی که من خودم تجربه کردم مربوط به همین شایعات بود، هنگامیکه وسط جنازهها بودیم من واقعاً حالم بد شده بود، آنقدر حادثه فجیع بود که دستوپایم سست شد و حیرت کردم. گوشهای نشستم. بعد از مدتی که به حال آمدم گوشی همراهم را نگاه کردم و در کمال ناباوری خبر فوت خودم را دریافت کردم. حجم انبوهی از پیامها و ابراز نگرانیها را مشاهده کردم. عدهای با بیتقوایی خبر فوت حقیر را در فضای مجازی منتشر کرده بودند و این عمل جز بیتقوایی چیز دیگری نیست. مدتی است مد شده به این قبیل کارها بداخلاقی میگویند درحالیکه جز بیتقوایی چیز دیگری نیست. من واقعاً همانجا تأسف خوردم که چرا عدهای نادانسته و یا از روی غرض اینگونه کارها را مرتکب میشوند. لذا خواهش میکنم در این مسئله اینقدر به حاشیهها و شایعات دامن زده نشود. به حال عزیزانی فکر کنیم که پاره تنشان هنوز مفقود است و ممکن است با خبرهای غلط ما آزار ببیند.
نکته پایانی اینکه مواظب باشیم گروهی یا جریانی به دنبال تضعیف فریضه حج هستند و هر اتفاقی میافتد، اینها فقط در راه تضعیف و تعطیل واجبات و فرایض الهی قدم برمیدارند که مردم متدین و فهمیده و انقلابی ایران باید با آنها مقابله کنند و در این زمینه هوشیار باشند.
به نقل از پایگاه جامع مداحی دکتر میثم مطیعی
چندی پیش تیمی از دانشمندان آمریکایی دریافتند که برخی از گیاهان استوایی فرکانس هایی مافوق صوت از خود صادر می کنند که به وسیله دستگاه های پیشرفته علمی ثبت شده است.
دانشمندان حدود سه سال به تحقیق ومطالعه این وضعیت حیرت آور پرداختند و سرانجام دریافتند که این پالس های مافوق صوت به الکتریسته نوری تبدیل شده و بیش از صدمرتبه در ثانیه تکرار می شوند.
یک تیم آمریکایی این آزمایش را در برابر یک گروه علمی در انگلیس انجام دادند که در بین این گروه، یک دانشمند مسلمان هندی الاصل نیز قرار داشت. بعد از 5 روز آزمایش، گروه انگلیسی از این مساله بسیار شگفت زده شدند ولی دانشمند مسلمان انگلیسی گفت: مامسلمانان این مساله را در 1400 سال پیش تفسیر کرده ایم. دانشمندان از این سخن وی بسیار حیرت زده شدند و اصرار کردند که آن را برایشان شرح دهد. دانشمند مسلمان این آیه قرآن را قرائت کرد: «و هیچ موجودی نیست جز آن که او را به پاکی می ستاید ولی شما ذکر تسبیحشان را نمی فهمید. او بردبار و آمرزنده است.»
زمانی که اسم جلاله «الله» بلند شد، پالس های مافوق صوت به الکتریسته نوری تبدیل و بر روی مانیتورها ظاهر گشت.
پروفسور «ولیام براون» مسئول این تیم تحقیقاتی با این دانشمند مسلمان برای شناخت دین اسلام به گفت و گو پرداخت و دانشمند مسلمان برای وی دین اسلام را تشریح کرده و یک جلد قرآن مجید به همراه تفسیر آن به زبان انگلیسی را به وی اعطا کرد. براون شهادتین را گفت و مسلمان شد.
به گزارش ظهور به نقل از مهر، “آرامش” گوهر گرانسنگ و حیات بخشی است که هر کسی در هر شرایطی درپی آن است. آرامش، از خواسته های اساسی قلبی همه انسان ها از هر مرام و آیینی است. حالت مقابل آرامش خاطر و اطمینان نفسانی، “نگرانی و اضطراب” است. اضطراب و دغدغه خاطر بر دو گونه “مثبت و مفید” و “منفی و زیان بار” است.
تفاوت میان دو گونه اضطراب فوق، این است که اضطراب از نوع اول، انگیزه روی آوردن به کار و تلاش است و این نگرانی، نیروبخش و کارآمد می باشد، اما نوع دوم عامل اختلال در توانمندی های روحی، جسمی و باعث کاهش توانایی های فکری و جسمی است. همچنین اضطراب از نوع اول، تنظیم کننده عوامل موفقیت آدمی است، ولی اضطراب از نوع دوم، برهم زننده هماهنگی و نظم حاکم میان عوامل پیش برنده است.
عوامل اضطراب
- بدبینی نسبت به آینده
- داشتن گذشته نامطلوب و یاس آور؛ در نهج البلاغه می خوانیم: “پاداش آدمی، بستگی به کردار گذشته او دارد و هر کسی بر سر سفره ای که از پیش تهیه کرده و آنچه که از پیش فرستاده است، می نشیند”. البته گذشته نیز در پرتو “توبه” و عذرخواهی از خدا قابل ترمیم است.
- ناامیدی؛ پدید آورنده غم و اضطراب است. امام علی (ع) می فرماید: آنگاه که ناامیدی بر دل غالب شود، تاسف، همراه نگرانی آدمی را از پا در می آورد.
- وسوسه های شیطانی؛ ابلیس دشمن آدمی است و همواره با شیوه های مختلف، درصدد اذیت و آزار انسان هاست. یکی از جلوه های زیان رسانی ابلیس، ایجاد اضطراب در دل مومنان است. خداوند متعال در قرآن کریم به این موضوع اشاره نموده است: ابلیس همواره می کوشد تا مومنان را افسرده خاطر و دچار اضطراب کند و از یاد خدا غافل نماید. ( سوره مجادله، آیه 10)
در انسان شناسی اسلامی، میان تن و روان، تاثیری متقابل حکم فرما است. انسان شناسی اسلامی بر این باور است که آنان که دچار هراس نمی شوند، دستخوش اضطراب نیز نمی گردند و کسانی که دل به خدا داده اند دچار هراس نمی شوند. امام صادق (ع) در توصیف انسان با ایمان می فرماید: هنگام وقوع حوادث، آرامش خود را حفظ می کند و در زمان تحقق دشواری ها صبور است.
انگیزه های آرام بخش
- ایمان؛ مهمترین سرچشمه آرامش، و نیز یکی از برترین عوامل رفع بیماری اضطراب، ایمان به خداست. کسی که خدا را بهتر بشناسد، ایمان او نیز شدیدتر و پای بندی و تعهد او نسبت به دستورات خدا نیز بیش تر است. در رهنمودی از امیرمومنان (ع) آمده است: خداترس ترین شما کسی است که خداشناس تر باشد.
- اقامه نماز؛ نماز، که تجلی شور و دلبستگی راستین درون نسبت به پروردگار عالم است. قرآن- به عناوین مختلف- آدمیان را به انجام نماز فرا می خواند. سوره بقره، آیه 153 در این باره می فرماید: ای مومنان! از نماز و روزه، استعانت و یاری بخواهید.
- اذکار الهی ؛ پرداختن به ذکر خدا، از دیگر سرچشمه های آرامش دل است. برخی از ذکرها که به آرامش روح کمک می کند، ذکر لا اله الا الله، ذکر صلوات، ذکر تسبیح حضرت فاطمه (س) و … است.
- قرائت قرآن؛ تلاوت قرآن یکی از عوامل ضد نگرانی است. امیر المومنین علی (ع) از قرآن به عنوان “ربیع القلوب” یعنی بهار دل ها، یاد می کند. همچنین آوای دلربای قرآن هم آرامش بخش روح می باشد.
- اعتقاد به قضا و قدرالهی؛ یکی از عوامل ضد اضطراب، دست یاب به حالت ایقان است. هر چه بر درجه ایمان و یقین افزوده شود بر درجه آرامش آدمی افزوده می گردد.
- ازواج؛ ازدواج از سرچشمه های آرامش دل، است. ازدواج دیرهنگام علاوه بر فسادهای اجتماعی و اخلاقی، عقده ها و اضطراب هایی ایجاد می کند که چه بسا انسان از دست آنها جان سالم به در نبرد.
راههای مهار اضطراب
- خنده موثرین پادزهر هر فشار روانی است.
- زمانی که احساس ناراحتی و فشار می کنیم، بهترین موقع برای پناه بردن به جمع و هم صحبتی با دوستان و آشنایان است.
- کار امروز را به فردا نیندازیم؛ به تعویق انداختن و عدم برنامه ریزی در انجام کارهای مهم، عامل ایجاد اشتغال ذهنی و متعاقبا اضطراب خواهد بود.
- توسل به اولیاء الله را در زندگی پر اهمیت بدانیم.
- به دیدار قبور مومنان و به زیارت اموات بپردازیم.
- صدقه دادن و احسان، در حق دیگران به ویژه مستمندان را از یاد نبریم.