3 ـ گرچه مورّخان و مدینه شناسان اهل سنت همانند علمای شیعه، در محل دفن حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اختلاف نظر دارند و لیکن همان نظرات مختلف نیز مؤید این واقعیت تاریخی و گویای وجود خانه ها و کوچه های متعدد و سمت غربی بقیع می باشد.
زیرا گاهی می گویند: «قَبرُ فاطمة بِنْتُ رَسول ِالله زاویَة دارِ عَقیل اَلیَمانِیّة اَلشارِعَةِ فی البَقیع.»11
و گاهی می گویند: «اِنّ قَبرَ فاطِمة وِجاهَ زقُاقَ نُبَیْة وَاِنّهُ اِلی دار عَقیل اَقْرَبُ»12
و در مورد دیگر می گویند: «اِنّ قَبْرَ فاطِمة حِذْوَ زاویَةِ دارِ عَقیل مِمّا یَلی دار نُبَیهْ»13
و همچنین گفته شده است: «اِنّ قَبْرَ فاطمة مَخرَجَ الذُقاقِ اَلّذی بَیْنَ دارِ عَقیل وَ دارِأبی نُبیْه»14
این تعبیرات مختلف و جملات صریح بیانگر وجود منازل و کوچه های متعدد در کنار بقیع می باشد; کوچه هایی که خانه محمد بن زید را به زاویه خانه عقیل متصل می ساخت و کوچه ای که در میان خانه عقیل و نبیه قرار داشت و کوچه هایی که به محل بقیع منتهی می گردید.
و خانه ها و منازلی که متعلق به محمد بن زید و عقیل بن ابیطالب و خانه دیگری متعلق به نبیه و ابن نبیه بوده و طبعاً منازلی متعلق به اشخاص دیگر که نیازی به معرفی آنها نبوده است.
خانه عقیل یا آرامگاه خانوادگی:
جالب توجه است که در میان این چند خانه تنها خانه عقیل بن ابیطالب است که دارای اهمیت و خصوصیت ممتاز می باشد و بطوری که در صفحات آینده خواهیم دید این خانه است که مورد توجه رسول خدا ـ ص ـ و افراد سر شناس پس از آن حضرت بوده و نیز همانگونه که در تعبیرات قبلی ملاحظه فرمودید معرفی منازل دیگر در جهت معرفی خانه عقیل و در حول محور آن می باشد.
این اهمیت و خصوصیت از اینجا بوجود آمده است که این خانه گرچه از نظر ساختمانی یک خانه مسکونی و منتسب به عقیل بن ابیطالب بوده، اما در عین حال به آرامگاه خصوصی و خانوادگی اقوام و فرزندان رسول خدا مبدل گردیده است و اولین کسی که در داخل آن دفن شده است، فاطمه بنت اسد15 و به احتمال ضعیف فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ و پس از آن عباس عموی پیامبر است و پس از آنها پیکر پاک و مطهر چهارتن از ائمه هدی ـ علیهم السلام ـ و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ در این بیت بخاک سپرده شده است و این موضوع از مسلمات تاریخ است و دیده نشده که مورّخ و مدینه شناسی در اصل این مطلب شک و تردید و یا نظر مخالفی داشته باشد، مگر در مورد قبر متعلق به فاطمه که آیا منظور از وی فاطمه بنت اسد است و یا فاطمه دختر گرامی رسول خدا ـ ص ـ که در بخش سوم این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اینک بر می گردیم به نمونه هایی از متن تاریخ و نص گفتار چند تن از مورخان:
قبر عموی پیامبر ـ ص ـ و فاطمه بنت اسد در خانه عقیل:
1 ـ ابن شبه متوفای 262 قدیمی ترین مورخ و مدینه شناس می گوید: «دُفِنَ الْعَبّاسُ بنُ عَبْدِالْمُطَلّب عند قَبْرِ فاطمة بِنْتْ اَسَدِبْنِ هاشِمْ فی اَوّلِ مَقابِر بَنی هاشِم اَلّتی فی دارِ عَقیل»16
«عباس بن عبدالمطلب در اول مقابر بنی هاشم و در داخل خانه عقیل در کنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.» 2ـ3ـ این جمله صریح را مورخ و مدینه شناس معروف سمهودی17 و مدینه شناس سوم احمدبن عبدالحمید18 نیز در کتاب خود نقل نموده اند.
قبر امام مجتبی در خانه عقیل:
مورخ اخیر (احمد بن عبدالحمید) پس از تصریح به اینکه قبر فاطمه و عباس در داخل خانه عقیل قرار گرفته است، می گوید: مؤید این حقیقت تاریخی، مطلبی است که ابن حِبّان آورده است و آن این که پس از اقامه نماز به جنازه حسن بن علی ـ علیهماالسلام ـ بدن او در بقیع و درکنار جده اش فاطمه بنت اسد دفن گردید.19
و باز در «تاریخ المدینه» و منابع دیگر، آمده است که حسن بن علی ـ علیهماالسلام ـ به برادرش وصیت نمود بدن او را در کنار قبر جدش رسول خدا ـ ص ـ به خاک سپارد، سپس فرمود اگر بنی امیه مخالفت کنند در کنار مادرم فاطمه دفن کنید و طبق وصیت آن حضرت در مقبره بنی هاشم و در کنار قبر فاطمه به خاک سپرده شد. (فَدُفِنَ فی الْمَقْبِرَةِ اِلی جَنْبِ فاطِمةِ)20
شیخ مفید و طبرسی این وصیت را چنین نقل نموده اند که آن حضرت فرمود: «ثُمّ رُدّنی اِلی جَدّتی فاطِمة بِنْتْ اَسَدْ فَادْ فِنّی هُناکَ.»21
قبور سه تن از ائمه اهل بیت در کنار قبر امام مجتبی ـ ع ـ :
ابن نجار متوفای 643 می گوید: قبر عباس عموی پیامبر ـ ص ـ و قبر حسن بن علی بن ابیطالب در زیر یک قبه مرتفع و قدیمی قرار گرفته اند. سپس می گوید: «وَ مَعَهُ فی الْقَبْرِ اِبْنُ اَخیه عَلیّ بْنِ الْحُسینِ زَیْنُ الْعابِدینَ و اَبو جَعْفرْ مُحَمّدِ الباقرِ وَاِبْنُهُ جَعْفَر اَلصّادقِ»22
و امام غزالی می گوید: «وَ یُسْتَحَبُ اَنْ یَزورَ قَبْرَ الحَسَن بْنِ عَلی وَفیه ایضاً قبر علی بْنِ الْحُسینِ وَ مُحَمّد بْنِ عَلی وَ جَعْفَر بنُ مُحَمّد ـ رَضی الله عَنْهُم ـ»23
مسعودی م 346 ـ مورّخ معروف درباره امام سجاد ـ ع ـ می گوید: «وَ فی سَنَةِ خَمْس وَ تِسْعینَ قُبِضَ عَلی بْنُ الْحُسِین وَ دُفِنَ فی بَقیعُ الْغَرقَدِ مَعَ عَمّه الحسن بْنِ عَلّی»24
و درباره وفات امام باقر ـ ع ـ می گوید: «وَ دُفِنَ بالْبَقیع مَعَ اَبیهِ عَلی بْنِ الْحُسین.»25
و در مورد وفات امام صادق ـ ع ـ می گوید: «تُوفّی اَبو عَبْدُاللهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمّد سَنَة ثَمان وَ اَرْبَعینَ وَ مِاَةْ وَ دُفِنَ بِالْبَقیع مَعَ اَبیهِ وَ جَدِّهِ»26
نتیجه: هدف از نقل این چند نمونه تاریخی، همانگونه که اشاره گردید، بیان این نکته است که بدن فاطمه و عباس در محوطه باز و بدون دیوار و سقف دفن نشده اند; بلکه از ابتدا در زیر سقف و در داخل خانه ای که به عقیل بن ابی طالب تعلق داشت به خاک سپرده شده اند و پس از این دو بزرگوار، بدن پاک و مطهر ائمه چهارگانه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نیز در کنار آن دو قبر و در همان خانه و در زیر همان سقف دفن گردیده اند.
چرا در داخل منزل؟!
ممکن است این سؤال در ذهن خواننده ارجمند به وجود آید که با وجود بقیع، چرا پیکر عده ای از اقوام و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ در خارج این آرامگاه عمومی و در داخل خانه عقیل دفن گردیده است و اگر اولین جسدی که در این خانه دفن شده است، متعلق به فاطمه بنت اسد باشد، چگونه رسول خدا ـ ص ـ شخصاً بدن او را بجای داخل بقیع، در داخل منزل به خاک سپرده است؟!
پاسخ این سؤال برای کسانی که با تاریخ مدینه آشنایی داشته باشند، واضح و روشن است; زیرا آن روز دفن شدن افراد متشخّص و مورد احترام، به جای گورستان عمومی، در داخل منازل و توجه به آرامگاه های خصوصی بیش از آنچه امروز در دنیا مرسوم است، معمول ورایج بوده است. بعنوان مثال می توان ازدفن شدن عبدالله پدرگرامی رسول خداـ ص ـ در خانه ابن نابغه27 و رافع بن مالک28 در خانه آل نوفل که پس از شهادت وی در احد و انتقال جنازه اش به مدینه انجام گرفت و از سعدبن مالک29 انصاری که در کنار خانه «بنی قارط» دفن گردیده است یاد نمود، و همچنین دفن شدن خلیفه اوّل و دوّم در داخل بیت رسول خدا ـ ص ـ و پیشنهاد امام مجتبی ـ ع ـ در این راستا و از همین نمونه ها است.
واساساً دفن شدن رسول خدا ـ ص ـ و حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در داخل بیت و حجره خویش از نظر اجتماعی نه تنها یک مسأله تازه و بی سابقه نبوده، بلکه نسبت به شخصیت آن دو بزرگوار، یک عمل عادی و طبیعی به حساب می آمد.
آنچه در مورد رسول خدا ـ ص ـ تازگی داشت، گفتار امیر مؤمنان ـ ع ـ بود که: «انّ الله لَم یقبض نبیاً فی مکان الاّ و ارتضاه لرمسه وانی دافنه فی حجرته التی قبض فیها.»30 که صحبت از دفن شدن در محل قبض روح رسول خدا ـ ص ـ بود، نه در داخل بیت و حجره بودن. و در مورد حضرت زهرا، موضوع حساس، دفن شدن آن حضرت طبق وصیتش مخفیانه و شبانه و بدون اطلاع سران قوم بوده، نه دفن شدن در داخل حجره (و تولّی امیر المؤمنین ـ ع ـ غسلها فی جوف اللیل و دفنها سرّاً بوصیّته منها فی ذلک)31
درب خانه عقیل جایگاه دعای رسول خدا ـ ص ـ :
در کتب حدیث و تاریخ، روایات متعددی آمده است که رسول خدا ـ ص ـ در اوقات مختلف در کنار بقیع قرار می گرفت و در آنجا به مناجات می پرداخت و بر اهل بقیع دعا و از خداوند متعال برای آنان استغفار و استرحام می نمود و گاهی نیمه های شب برای همین مقصود، رختخواب خویش را ترک و به سوی بقیع حرکت می نمود.
در ارتباط با این مطلب و راجع به محل توقف و جایگاه دعای آن حضرت در کنار بقیع روایتی در منابع مدینه شناسی و از علما و نویسندگان اهل سنت نقل گردیده است که دارای اهمیت و متناسب با این بحث تاریخی ما است.
متن روایت بنا به نقل سمهودی از اولین مدینه شناس و مورّخ ابن زباله زنده در سال 199 هـ چنین است:
عَنْ خالِدِبْنِ عَوْسَجة: «کُنْتُ اَدْعُولَیْلَة الی زاوِیة دار عَقیلِ بْنِ اَبیطالِبْ اَلّتی تَلی بابَ الداّر فمَرّ بی جَعْفَر بْنُ مُحَمّد ـ ع ـ یُریدُ العُرَیْضَ مَعَهُ اَهْلُهُ فَقالَ لی اَعَنْ اَثَر وَقَفْتَ هیهنا قُلْتُ: لا.قالَ: هذا مَوْقِفُ نبی الله ـ صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم ـ بالّلیل اِذا جاءَ لِیَسْتَغْفِرَ لأَ هْلِ الْبَقیع.»32
خالدبن عوسجه می گوید: «شبی رو به سوی زاویه خانه عقیل که در جنب درب این خانه قرار گرفته است، دعا می کردم جعفربن محمد ـ ع ـ که به همراه خانواده اش عازم عُرَیْضْ بود، مرا در آن حال دید و پرسید آیا درباره این محل خبر و مطلب خاصی شنیده ای؟ گفتم: نه، فرمود: اینجا جایگاه دعای رسول خداست، شب هنگام که برای استغفار اهل بقیع می آمد در اینجا توقف می نمود.»
استحباب و استجابت دعا در این جایگاه
سمهودی پس از نقل این روایت از ابن زباله، از وی چنین بازگو می کند که: این خانه متعلق به عقیل و همان خانه است که او و برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آن دفن شده اند و استادم (زین مراغی) می گفت: بهتر است مسلمانان در این محل به دعا و مناجات بپردازند و من شخصاً از افراد زیادی از اهل دعا و معنا شنیده ام که دعا در کنار این خانه و در نزدیکی این قبر مستجاب است. آنگاه اضافه می کند: و این استجابت دعا شاید به برکت وجود قبر عقیل و یا به جهت قبر عبدالله بن جعفر است که خداوند به پاداش کثرت بذل وجودش استجابت دعا و قضای حوائج را در کنار قبر وی قرار داده است.
ابن زباله سپس می گوید: و از اتفاقات جالبی که در این محل برای یکی از افراد متدین و مورد وثوق رخ داده است این است که او به هنگامی که در این محل مشغول دعا و راز و نیاز بوده چشمش به صفحه کاغذی که در پیش رویش بوده می افتد و بعنوان تفأل آن را بر می دارد و با حیرت و تعجب مشاهده می کند که در هر دو طرف صفحه، این آیه نوشته شده است: «وَ قالَ رَبُّکُمْ اَدْعونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ»
پاسخ سمهودی و توجیه او!
سمهودی پس از بیان تعلیل و توجیه ابن زباله و با قبول اصل روایت و استجابت دعا در این جایگاه و در کنار این خانه، به ردّ گفتار ابن زباله پرداخته، می گوید: من تاکنون در گفتار هیچ یک از مورخان و مدینه شناسان دلیل و نشانی از دفن شدن عبدالله بن جعفر در این محل نیافته ام، بلکه مورخان در اصل محل دفن وی، اختلاف نظر دارند که آیا در مدینه است یاد در ابواء.33
سمهودی سپس می گوید: اما دلیل استجابت دعا در این محل همان است که در گفتار جعفر بن محمد ـ ع ـ آمده است که این محل جایگاه دعای رسول خدا ـ ص ـ بوده است و در تأیید آن اضافه می کند: و از اینجاست که دعا کردن در تمام اماکن و نقاطی که پیامبر ـ ص ـ در آنها دعا نموده است مستحب و مستحسن است; زیرا در این اماکن به برکت دعای آن حضرت امید اجابت و نیل به آمال بیش از نقاط دیگر است.34
و این بود نظریه و توجیه سمهودی و اشکال وی به توجیه ابن زباله در مورد استجابت دعا در کنار خانه عقیل.
بررسی و تحلیل اصل موضوع
به نظر نویسنده، گفتار هر دو مدینه شناس دارای اشکال و ایراد است و تحلیل و برداشت آنان از این روایت مهم که ناظر بر یک حقیقت والا و نکته حساس است، غفلت از «اصل» و پرداختن به «فرع» و نادیده گرفتن ریشه و توجه نمودن بر شاخ و برگ است; زیرا مطلب مهم و نکته ظریف و قابل توجه در این روایت شریف، این جمله از گفتار امام صادق ـ ع ـ است: «هذا مَوْقِفُ نَبِی الله بالّلیل اِذا جاءَ لِیَسْتَغْفِرَ ِلاَهْلِ الْبَقیعِ» پس از اینکه حضرت از خالدبن عوسجه سؤال نمود آیا راجع به این محل که ایستاده ای و مشغول خواندن دعا هستی خبر و مطلب خاصی برای تو نقل نشده است؟ و او جواب منفی داد، امام ـ ع ـ فرمود: این محل جایگاه همیشگی پیامبر است شب هنگام که برای استغفار بر اهل بقیع می آمد در این محل توقف می فرمود.
آری این مطلب است که قابل دقت و بررسی است که چرا رسول خدا ـ ص ـ محل خاصی را در مقابل درب خانه عقیل جهت دعای خود اختصاص داده و در دل شب ها در این جایگاه مخصوص و در کنار درب این خانه با خدای متعال به راز و نیاز می پرداخته است.
و این نکته اصلی و حساس از روایت است که بایستی مورد توجه و محور بحث و تحلیل نویسندگان و مدینه شناسان همانند: «ابن زباله» و «سمهودی» قرار می گرفت و با حل این موضوع اصلی، مسأله فرعی و جنبی آن; یعنی استحباب و استجابت دعا در این مکان نیز روشن می گردید.
اخبار غیبی و پیشگوئی های رسول خدا ـ ص ـ
رسول خدا ـ ص ـ در طول نبوّتش مسائل حساس و حوادث مهم آینده و خصوصاً مسائل و پیش آمدهایی که مربوط به خاندان و اهل بیتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمین داشته خبر داده و پیروانش را از وقوع چنین حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از این حوادث که دارای اهمیت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجین و آمیخته با اهداف اصلی بعثت بوده هم از طریق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمین را به اهمیت موضوع متوجه ساخته است، مثلا آنجا که اصل ولایت و وصایت مطرح است رسول خدا ـ ص ـ از دو جنبه قولی و عملی و از طریق سمعی و بصری استفاده نموده و امت خود را در جریان امر قرار داده است، آن حضرت در غدیر خم دستور اجتماع حجاج را در سر زمینی داغ و سوزان صادر می کند و آنقدر صبر و حوصله بخرج می دهد تا همه عقب ماندگان و پیش روان قافله گرد هم آیند و مسلمانان با این عمل رسول خدا و قبل از بیان موضوع به اهمیت آن پی می برند، سپس با گفتارش و با معرفی عملی امیر مؤمنان ـ ع ـ هدف اصلی را به اطلاع حاضران می رساند که: «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ».
و با اینکه به امیر مومنان ـ ع ـ می فرمود: «اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی»35 و «اَنْتَ وَلِیُ کُلِ مُوْمِن بَعْدی»36 عملا نیز دستور داد که همه درها را که به مسجد باز می شد ببندند بجز در خانه علی، و آنگاه که اعتراض نمودند فرمود: «ما اَنَا سَدَدتُ اَبْوابَکمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلکن الله اَمَرنی بِسدّ اَبْوابکُمْ وَفَتْح بابِهِ.»37
و با اینکه اعلان طهارت و معرفی اهل بیت از طریق وحی انجام گرفته بود و مسلمانان آیه تطهیر را قرائت می نمودند ولی رسول خدا ـ ص ـ عملا و به مدت نه ماه، روزی پنج بار و در اوقات پنجگانه نماز در مرئی و منظر نماز گزاران و در مقابل دید انصار و مهاجران که در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند و آستانه خانه امیر مؤمنان و در کنار درب خانه او که به مسجد باز می شد می ایستاد و می فرمود: «اَلسّلامُ عِلَیْکُم یا اَهلَ الْبَیت اِنَما یرُیدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُم الْرّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهّرَ کُمْ تَطْهیراً، اَلصّلاة الصّلاة.»38
و اما موضوعات و حوادث مهم دیگر که جزء اصول اسلام نبوده است، آنها نیز از دید وسیع و چشم حقیقت بین آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنین حوادث را پیشاپیش به اطلاع مسلمانان رسانیده و از تحقق این پیش آمدها در آینده دور و نزدیک خبر داده است که این نوع حوادث در اصطلاح محدثین (ملاحم) و خبر دادن از این حوادث، اخبار غیبی و پیشگوئی نامیده می شود و گاهی بخود این نوع اخبار ملاحم اطلاق می گردد; همانگونه سنت که محتوای حدیث است بخود حدیث هم اطلاق می گردد.
اینک از میان صدها ملاحم که رسول خدا ـ ص ـ از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اکتفا می کنیم:
جنگ و خون ریزی در احجار زیت:
در ضمن حدیث مفصلی که در منابع حدیثی اهل سنت نقل شده است، رسول خدا ـ ص ـ چند حادثه مهم را به صحابه بزرگ ابوذر غفاری گوشزد می کند و با این جمله: «یا اَباذَرْ کِیْفَ اَنْتَ» از وقوع آنها باخبر می سازد و از جمله این حوادث این است:
«کَیْفَ اَنْتَ اِذا رَاَیْتَ اَحجار الْزَیْتَ قَدْ غُرِقَتْ بِالدّم.»39
چگونه خواهی بود روزی که جنگ سختی در مدینه واقع و احجار زیت در خون غرق شود.
این حدیث رسول خدا که از ملاحم است از حادثه مهم و از قیام شجاعانه و شهادت مظلومانه یکی از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زکیه40 که در سال 145 در احجار زیت یکی از محله های معروف مدینه اتفاق افتاد. خبر می دهد و اهمیت این قیام مقدس را که در مقابل یکی از طواغیت و ستمگران معروف عباسی ابو جعفر منصور دوانقی واقع گردید ترسیم می کند.
جنگ خونبار در بیابان فخ41
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهانی رسول خدا ـ ص ـ در مسیر خود به مکه چون به بیابان «فخ» رسید از مرکب خویش پیاده گردید و در این سرزمین دو رکعت نماز خواند و در حال نماز گریه شدید نمود که اصحاب و یاران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گریه آن حضرت را جویا شدند، فرمود: چون رکعت اول نماز را خواندم جبرئیل با این پیام بر من نازل شد یا محمد یکی از فرزندان تو در این محل بشهادت می رسد و کسی که در رکاب او شهید شود به ثواب دو شهید نائل خواهد گردید «نَزَلَ عَلَی جَبْرَئیلُ فَقالَ یا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ وُلُدِکَ یُقْتَلُ فی هذا الْمَکانِ وَ اَجْرُالْشهید مَعَهُ اَجْرُ شَهیدَیْنِ»42
پیاده شدن رسول خدا ـ ص ـ در بیابان خشک و ریگزار (فخ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اینکه پیام جبرئیل را اعلان کند، عملا اخبار از یک ملحمه و حادثه دیگری است که در روز ترویه سال 169 در این بیابان اتفاق افتاد و حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهم السّلام ـ که بر ضد هادی عباسی قیام کرده بود بشهادت رسید.
حضور رسول خدا در کنار خانه عقیل از ملاحم است:
از طرفی احادیث ملاحم که دو نمونه از آن را ملاحظه فرمودید نشانگر این است که حوادث دور و نزدیک مربوط به خاندان و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ از نظر آن حضرت به دور نبوده و از طرق مختلف گاهی با بیان و گفتار و گاهی با عملی گویا از وقوع چنین حوادث خبر داده است و از طرف دیگر هیچ عمل و گفتار آن حضرت نمی تواند بدون جهت و بدون یک هدف و مقصد مشخصی انجام پذیرد و لذا می توان چنین استنباط و اظهار نظر نمود که حضور مستمر رسول خدا در مقابل درب خانه عقیل بن ابیطالب از همان ملاحم و پیشگویی ها است که آن حضرت می خواسته عملا اهمیت این خانه را که در آینده نزدیک به آرامگاه چهارتن از اوصیای الهی و مدفن چهار تن از فرزندان و اهل بیت پیامبر مبدل خواهد گردید بیان کند، همانگونه که در مقابل خانه امیر مؤمنان ـ ع ـ چنین عملی را به مدت نُه ماه انجام داده است.
آری رسول خدا ـ ص ـ خواسته است که با «موقف» قرار دادن درب خانه عقیل این معنی را تفهیم کند که اگر امروز این خانه خشت و گلی متعلق به عقیل بن ابیطالب است و در آینده به یکی از بیوتی که «اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذَکَرْ فیها اِسْمُهُ» مبدل خواهد گردید و اگر این در و دیوار امروز جنبه شخصی دارد، فردا محل تسبیح و تحلیل مردانی خواهد شد که «لا تُلْهیهِمْ تِجارِةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِالله» و اگر امروز این خانه مطمح انظار و مورد توجه عامه نیست بمرور زمان، مهبط ملائکه و محل نزول فرشتگان و مورد رحمت و برکت خداوند متعال خواهد گردید. مگر نه این است که روزی مسجد پیامبر و محل تربت پاک او نیز در چنین شرایطی بود.
چگونه ممکن است پیامبر اکرم ـ ص ـ از حادثه ای که پس از صد و پنجاه سال در یکی از میادین مدینه واقع می شود سخن بگوید و اهمیت آن را گوشزد کند و توجه صحابه و مسلمانان را به شخصیت نفس زکیه جلب و احجار زیت را که غرق خون خواهد گردید پیشاپیش در اذهان تجسیم و ترسیم نماید، اما از مدفن چهار تن از ائمه اهل بیت که علت مبقیه اسلام و حفظه اسرار خداوند و رحمت موصوله و آیت مخزونه او هستند، سخن نگوید! چگونه ممکن است پیامبر خدا با پیاده شدن از مرکب خویش و نماز خواندن در بیابان فخ و اعلان شهادت یکی از فرزندانش که پس از صد و شصت سال اتفاق می افتد نام این بیابان و خاطره این حادثه را زنده و جاویدان سازد اما خاطره و یاد جایگاهی را که ابواب ایمان و امناء رحمان و ائمه معصومین در آن آرمیده اند، بفراموشی سپارد؟!
به عقیده نگارنده با توجه به نمونه ها و شواهد یاد شده، رسول خدا ـ ص ـ که از طریق گفتارش ائمه هدی رامعرفی می نمود و می فرمود: «مِنْ وُلْدی اَحَدَ عَشَرَ نَقیبَاً نُجَباءُ مُحَدّثونَ»43 و «یَکُونُ اِثنی عَشَرَ اَمیراً کُلّهُمْ مِنْ قُرَیْش»44 با موقف قرار دادن کنار خانه عقیل می خواست این خانه را عملا به مسلمانان معرفی و توجه آنان را به عظمت و اهمیت این مکان شریف جلب نماید و به امت اسلامی اعلان کند که این جایگاه در آینده یکی از کانون های مهم توحید و معرفت خواهد گردید و تا قیامت بصورت یکی از بزرگترین قلّه های نور و برهان و حکمت و عرفان خواهد درخشید.
با این توجیه، علت استحباب و استجابت دعا در کنار خانه عقیل روشن می شود که این استحباب و استجابت نه در اثر وجود قبر عقیل و عبدالله جعفر در گوشه این خانه است و حتی نه تنها در اثر توقف رسول خدا ـ ص ـ در این جایگاه بوده است، بلکه باید در این محل حقیقت دیگری را جستجو کرد و پی کشف واقعیت مهمتری گردید که شخص رسول خداـ ص ـ هم برای اعلان آن حقیقت، این جایگاه را محل دعا و مناجات خویش قرار داده است.
و اگر ابن زباله و سمهودی و هم فکرانشان بجای ظاهر این خانه، به باطن آن راه می یافتند و بجای «بیت» با «اهل بیت» آشنا می شدند، به این واقعیت می رسیدند که به یمن وجود قبر پاک و مطهر چهار تن از اهل بیت در این خانه است که خداوند متعال همانگونه که آنان را تطهیر نموده دعا در کنار قبورشان را نیز مستجاب فرموده است.
و در می یافتند که نه تنها دعای آنانکه ولایت این خاندان را پذیرفته و در داخل خانه و حرم امنشان جایگزین شده اند مورد قبول است، بلکه حتی کسانی که به این مرحله نرسیده اند اما توانسته اند بطور ناخود آگاه به حریم حرمشان و به بیرون خانه امنشان قدم بگذارند باز هم به برکت قبور پاکشان از فضل و رحمت خدا مأیوس نیستند و وعده : «ادعونی استجب لکم» شامل حال آنان نیز خواهد گردید.
آیا رسول خدا از آینده خانه عقیل سخن گفته است؟!:
به عقیده نگارنده و بر اساس مطالب گذشته، اگر آن روز از محضر پیامبر اسلام ـ ص ـ علت توجه خاص آن حضرت را به این محل سؤال می نمودند، پاسخ آن حضرت در این مورد نیز صریح و روشن بود که این مکان در آینده مدفن چهار تن از فرزندان معصوم و اهل بیت من و آرامگاه چهار ستاره از دوازده ستاره درخشان آسمان ولایت و امامت که بدست دشمنان آیین من شهید می شوند خواهد گردید، همانگونه که در مورد حادثه فخ فرمود: «نَزَلَ عَلَیّ جَبْرَئیلُ فَقالَ یا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ ولدِکَ یُقْتَلُ فی هذاَ الْمَکانَ...»
و بلکه شواهد تاریخی، نشانگرِ تصریح رسول خدا ـ ص ـ در این زمینه و قرائن موجود مؤید گفتاری از آن حضرت در کشف و بیان این حقیقت است; زیرا در تاریخ زندگی و شرح حال عده ای از افراد سر شناس و کسانی که برای خود شخصیت اجتماعی قائل بودند می بینیم در آخرین روزهای زندگی خویش و آنگاه که خود را درآستانه مرگ حتمی می دیدند، سعی و تلاش می کردند که قبر آنان بجای «روحاء بقیع» و کنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ در داخل خانه عقیل و در محوطه این آرامگاه خصوصی قرار بگیرد و اگر به چنین موفقیتی نائل شدند حداقل در کنار این خانه و در نزدیکترین نقطه آن دفن شوند تا از این راه افتخاری کسب کنند و به امتیازی نائل گردند و عملکرد چنین افراد مؤید این حقیقت است که در مورد آینده، خانه عقیل از رسول خدا ـ ص ـ مطلبی به گوش آنان رسیده و آن حقیقت گفتنی که امروز در دسترس ما نیست برای آنان بازگو شده بود و آن راز نهفته در آن خانه برای آنان کشف گردیده بود ولی شرایط روز و سیاست موجود ایجاب می کرد که این راز از دیگران نهان گردد و این حقیقت در تاریخ مستور و در پشت پرده بماند.
و نمونه این رازداری رادر بعد دیگر همین موضوع مشاهده کردیم که چگونه با وجود قبور پیشوایان معصوم و فرزندان حضرت رسول ـ ص ـ در داخل خانه عقیل و با وجود قبر حضرت زهرا ـ س ـ طبق نظر عده ای از مورخان اهل سنت در این بیت، ابن زباله این حقیقت را نادیده گرفته و انگیزه استجابت دعا در حریم این مکان مقدس را وجود خیالی قبر عبدالله جعفر یا قبر عقیل را معرفی کرده است و یا سمهودی در این مورد زیرکانه اصل موضوع را فراموش و در فرع آن قلم فرسائی نموده است.
بهر حال شواهد و قرائن موجود نشانگر یک چنین واقعیت و بیانگر گفتاری صریح از پیامبر اکرم ـ ص ـ در مورد آینده خانه عقیل و معرفی آن بعنوان مأوی و ملجاء معنوی مسلمانان و پایگاه عبادت و پرستش خدای جهان آفرین است که به نقل دو شاهد و نمونه تاریخی اکتفا می کنیم:
1 ـ وصیت سعدبن ابی وقاص
مورخان و شرح حال نویسان درباره محل دفن سعدبن ابی وقاص 45 مطلبی را نقل نموده اند که اجمال آن این است او در اواخر عمرش یکی از دوستانش را به زاویه شرقی خانه عقیل در کنار بقیع برده و از وی خواسته است خاک های سطحی زمین را کنار بزند سپس چند عدد میخ که به همراه داشته بعنوان علامت و نشانه به آنجا کوبیده و وصیت نموده است بدن او را در آن محل بخاک بسپارند و پس از مدتی که در قصر خود در وادی عقیق و بیرون شهر از دنیا رفته بدنش را به مدینه منتقل و طبق وصیت او در همان محل که علامت گذاری و میخکوبی شده بود دفن نموده اند (فَوَجدوا الاَوْتادَ فَحَفَروُا لَهُ هُناکَ وَ دَفَنوُهُ)46
2 ـ ابوسفیان در فضای بیرون خانه عقیل:
شرح حال نویسان همچنین درباره ابوسفیان47 نقل نموده اند که روزی عقیل بن ابیطالب ابوسفیان را که سخت مریض بود دید که در میان مقابر (خصوصی) قدم می زند، علت این امر را از وی سؤال نمود، ابوسفیان پاسخ داد در پی محل مناسبی هستم که مرا در آنجا بخاک بسپارند، عقیل او را بسوی خانه خود هدایت و در فضای بیرونی این منزل محلی را مشخص نمود که در آن محل برای ابوسفیان قبری آماده گردید و پس از چند روز که از دنیا رفت در همان قبر بخاک سپرده شد. (وَ اَمَرَ بِقَبْرُ فَحُفِرَ فی قاعَتِها48 وَدُفِنَ فیها)49
خانه عقیل به مسجد (حرم) تبدیل می شود.
این بود مرحله اول از تاریخ حرم ائمه بقیع و آنچه نسبت به ساختمان این مکان مقدس هم زمان و قبل از دفن پیکر پاکشان از کتب و منابع مدینه شناسی استفاده نمودیم، اینک در مرحله دوم از تاریخ این حرم مطهر قرار گرفته ایم و این مرحله تبدیل خانه عقیل به حرم و تغییر شکل این منزل مسکونی به ساختمان و فضای مناسب با شرائط اجتماعی مذهبی سال های بعد و یا قرن های بعد است که هر یک از مساجد و حرم های مهم مانند مسجد و روضه حضرت رسول ـ ص ـ با مرور و اقتضای زمان از این تحول و تکامل برخوردار بوده اند.
نظر |