روزی ابوحنیفه به حضور امام صادق علیه السلام رسید. امام به او فرمود:
« بگو در آیهی « سیروا فیها لیالی و
ایاما آمنین» ـ سبا، 18ـ منظور، کدام زمین است؟»
ابو حنیفه پاسخ داد:« گمان میکنم مقصود، سرزمین میان مکه و مدینه است.»
امام صادق علیه السلام رو به اصحابش کرد و فرمود:« مگر مردم میان مکه و مدینه غارت نمیشوند و امنیت جانی ندارند؟»
اصحاب گفتند: آری.
امام صادق علیه السلام پرسید:« ای ابوحنیفه، بگو در آیهی « و من دخل کان آمنا » ــ آل عمران، 97ــ مقصود، کدام زمین است؟»
ابوحنیفه گفت:« کعبه »
امام علیه السلام فرمود:« با وجودی که حجاج بن یوسف کنار مسجدالحرام منجنیق نصب کرد و ابن زبیر را در کعبه کشت، معتقدی که ابن زبیر در آنجا در امان بود؟ »
این بار ابوحنیفه ساکت شد و نتوانست پاسخی بگوید.
وقتی ابو حنیفه بیرون رفت، ابوبکر حضرمی به امام عرض کرد:« فدایت گردم! پاسخ این دو پرسش چیست؟»
امام علیه السلام فرمود:« ای ابوبکر، آیهی « سیرو فیها لیالی و آیاما آمنین » دربارهی زمان قائم آل محمد است و تفسیر آیهی « و من دخله کان آمناً » این است که هر کس با او بیعت کند و در زمره یاران او در آید، در امان خواهد بود.» میلاد اولی به انفسنا مبارک
خاک رهت سرمه چشمانمان اللهم عجل لولیک الفرج
به امید روزی که بر روی حجر الاسود تکیه دهی و
سران ظلمت حاکم بر خانه خدا را روسیاه و بلکه هدایت کنی
نمائی از داخل مسجد مقدس جمکران
نظر بدهید
![]() |
بسم الله
قبل از اینکه از فضای سرزمین پیغمبر بنویسم
یه چیزی رو باید بگم که تجربه نزدیک به 28 سالمه
اونم اینه که:
تو دنیا هیچ چیز بالاتر از ایمان و آبرو نیست
مردم به هوش باشید که بخدا قسم همه سرمایه خداست
امید به او و توسل به اولیائش که خودش فرموده پاکند
راستی بدون اونا ماچی داریم؟ اصلا چی به درد میخوره؟
اگه به آدما هرچقدرم که فکر کنی بزرگن و میتونن پشت و پناهت باشن متوسل بشی
بازم انگار چون توکلت به کسی غیر اصل کاری است و حق نیست
یه چیزی پیش میاد که بهت نشون بدن اشتباه میکنی
مگه اینکه همه رو وسیله خدا بدونی و به حق پیوند بدی
ای خدا لطفا آبرو و ایمان ما و خانواده مونو تا آخر حفظ کن
و عاقبتمونو ختم به خیر کن
ما بی دعا و امید استجابت تو چی داریم خدای من و ای پرورش دهنده و رب من ؟؟؟
آی خدا! امان از دست خودمون و بقیه بنده هات...امان
وای خدا چی به سرمون داره میاد ؟
آخه خیلی چیزاست که دست ما نیست. برامون پیش میاد
شاید امتحان صبره خواهشا تو امتحانت ردمون نکن
ای خود خدا ما رو نجات بده ...ای هدایتگر ؛ مهدی ات و مهدی ام کجاست ؟؟؟
خودت اراده ات به غیبتش بوده میدونم علتش خودمونیم
ولی حالا که تو این موقعیت هستیم؛ حالا که ما نمیتونیم به خدمت حضرتش و نماینده ات در زمین برسیم
( خدا وکیلی نه شماره تلفنی نه آدرسی ...)
پس ما از کی باید چاره بخوایم؟
التماس می کنم. تو که از دل و حال هممون با خبری، ولی و خلیفه ات را به ما برسان و راه را نشونمون بده
والا بیچاره ایم و بد بخت دنیا آخرت .
ببینم تو که اینو نمیخوای؟؟
دریاب دریاب دریاب به آیه مکتوب قرانی استجابتت و به آیه زنده انسانی حسن و حسینت قسم دریاب
رفتمو نرفتم . دیدمو و ندیدم . شنیدمو نشنیدم . گفتمو نگفتم ...
ای خدا به مقام ابراهیم قدمهامونو استوار ، به چشمه زمزم چشمهامونو بصیرت ،
به لبهای تشنه اسماعیل لبهایمان را به حق بگشا که من کورم و لالم و کر.
ای خدا به نور خودت بینا و شنوا و گویایمان کن
ماکه به خودمونن اطمینانی نداریم به بیچارگیمون رحم کن و از فضل خودت بهمون بده
میدونم که من لایقش نیستم ولی تو لایق خدائی و بنده نوازی هستی
بسم رب الکعبه
انگار همین دیروز بود که اونجا بودم اصلا آدم( البته خودمو میگم)
تا وقتی اونجاست اونقدر درک نمیکنه که کجا اومده همین که بر میگرده
باورش نمیشه کجا بوده عجیبه ...
به یاد بندگان خالص خدا که ندا سر میدادند:
الهی البیت بیتک و الحرم حرمک والعبد عبدک.........
الان و در همه حال این نغمه را زمزمه میکنیم آری
چرا که همه جا خانه و بیت توو همه جا حرم و سرزمین محترم توست و ما هم که بندگان توئیم .
خدای من آمدم با دستان خالی و دلی سرشار از امید و رجایت .
راستی همین فقر من سرمایه من بود در مقابل غنی مطلقت !!
دستای خالی مون رو به امید نوازش و بنده نوازی ات دراز کردیم نکنه دست رد زده باشی؟
نه پس رسم مهمان نوازی چه خواهد شد؟ ای صاحب بیت و
ای صاحب من بحق صاحب الزمان که او نایبت در زمین ما را بیامرز
و حاجاتمان را الساعه بر آورده به خیر کن.
ای خدا من میترسم از مکر و شر کسانی که خود میدانی
اونقدر که خودت دیدی از شدت بیچارگی و مفلسی شاید گاهی اوقات نای دعا هم نداشتم
ولی تو از دل پر خونم با خبری ....
ای رحیم مارا دریاب که بی تو هیچیم
........
بجز این دو عکس انشاالله به زودی عکسهای مکه و مدینه را در وبلاگم خواهید دید
التماس دعای فراوان که به شدت گرفتارم
سلام به امید و یاری خدا فردا شب عازم سرزمین وحی هستم .
ازتون میخوام برام دعا کنید از خدا که
اولا خدای کریم هیچ دینی و حق الناسی بر من باقی نگذاره
و خودش ، خلیفه اش ، پدر و مادر و آشنایان و همکاران و همه و همه از من راضی باشندوحلالم کنند
بعد هم حج و زیارت مقبوله توام با معرفت بسیار نصیبم کنه .
اگر قابل باشم نائب الزیاره همتون هستم . انشا الله به زودی روزی همگی شما بشه
پرواز به سوی دوست بال میخواد بال عشق و معرفت ؛ سبکی روح که
اگر سنگین باشی نمیتونی بلند شی
خدایا ما که رو سیاهیم و سنگین خودت دستامونوو بگیر و بلند مون کن و پر مون بده
به امید دیدار
یا حق التماس دعا
عمر مبارک امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .
مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر کرده بود . این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند, و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی که یکی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت :
تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !
حضرت در پاسخ فرمودند : تو از کجا می دانی که فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد .
خلیفه مقتدر عباسی در پاسخ به اعتراض بزرگان بنی عباس در خصوص به تزویج در آوردن دخترش " ام الفضل " به امام جواد (ع) ،این امام همام را اعجوبه عصر خواند و گفت : " قد اخترته لتبریزه علی کافه اهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه والاعجوبه فیه بذالک " من بدان جهت وی را به دامادی خود برگزیدم که با کمی سن در علم و فضیلت بر همه اهل زمان برتری دارد و اعجوبه ای است در علم و دانش .
بحارالانوار ،ج50، ص75 ? موسوعه الامام الجواد(ع)، ج1 ،ص360 و 363. اعیان الشیعه ،ج3 ،ص 129 .
اسقف مسیحی پس از آگاهی یافتن از علم ودانش امام جواد (ع) در مسائل پزشکی گفت :
به نظر می رسد این شخص " امام جواد (ع) " پیامبری از نسل پیامبران است .
المناقب لابن شهر آشوب ،ج4 ،ص389 -موسوعه الامام الجواد (ع) ،ج1 ،ص362.
او در علم و تقوی ،پرهیزگاری و سخاوت چون پدر بزرگوارش "امام رضا (ع) " و دنباله رو او بود.
تذکره الخواص ،ص202 ? الامام جواد (ع) ،ص72 .
کشف الغمه ،ج2 ،ص186 ? سرورالفؤاد ،ص40 .
علی بن محمد احمد مشهور به " ابن صباغ " فقیه مالکی و متوفای 855 در مکه پس از بیان گوشه ای از خصوصیات زندگی حضرت جواد (ع) ، می نویسد:
آری چنین بود کرامات جلیل و مناقب او.ودر جای دیگر می افزاید:چه گوییم ما در جلالت و مقام امام چواد (ع) و فضیلت کمال و عضمت و جلال او ،حضرتش در میان طبقات ائمه (ع) سنش کمتر از همه و قدر و شانش اعظم است . او در اندک مدتی از عمر شریفش کراماتی بسیار و معجزاتی بیشمار از خود نشان داده و معارج و فضیلت کمال را طی کرده و از رشحات و تراوش دانش و بینش خود اثرها گذاشته و از نفحات و ریزش فضل کمالش بی اندازه و شمار فیوضاتی به عالم علم نثار فرموده ، چه با مجالس و محافلی که متکلم به احکام گردیده و از مسائل ، حلال و حرام را بیان نموده و زبان دشمنان وخصم بدفرجام را به منطق صحیح و گفتار ملیح خود الکن و کلیل کرده و گه ،بسیار انجمن و محفلی که در صدر جلساء و راس خطبا وبلغاء قرار گرفته و در برابر خود تمامی فصحاء و علما و حکما را تحت شعاع گذارده .
یا بابا الحوائج ادرکنا و التماس دعا