هدایت را مى توان به خداوند نسبت داد، ولى ضلالت و گمراهى را نمىتوان .
هدایت و ضلالت مانند نور و تاریکى است. چنین نیست که نور یک حقیقت باشد
و تاریکى حقیقتى دیگر و در کنار آن باشد، بلکه تاریکى همان نبودن نور است.
گمراه ساختن از ناحیه خداوند یعنى همان قطع هدایت.
اگر کسى هدایت تشریعى را نپذیرفت و خواهان هدایت الهى نبود،
خداوند نیز بنا به خواست خود او،
هدایت تکوینى خود را براى او نمىفرستد و شخص گمراه به حال خود رها مىشود...
...............................................
در بین همه راههایى که انسان مىتواند طى کند و به خداوند برسد،
تنها یک راه «صراط مستقیم» و راه هدایت است،
و دیگر راهها، منحرفند.
اگر کسى در راه درست و در صراط مستقیم حرکت کند
در پایان راه به خداى «أرحم الراحمین» مىرسد.
و اگر از بیراهه برود، باز هم به همان خدا مىرسد،
ولى:
با وصف «أشدّ المعاقبین»!.
مأخذ: (قرآن در قرآن، صفحات 197 ـ 198)
سایت اسرا
نظر |
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات 1 « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین/ و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون » « و ما اراده می کنیم بر کسانی که در زمین ضعیف گردیده اند منت گذاریم، و آنان را روی زمین حکومت بخشیم و آنچه را که فرعون و هامان و لشگریانشان را بیم داده بودیم از آنان بنمایانیم. » در بخش سوم «نهج البلاغه» مولا علی بن ابیطالب علیه السلام چنین آمده: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها: پس از آنکه دنیا مانند شتر تند خوئی که از فرزند خود میگریزد از ما گریخت سرانجام به سوی ما باز خواهد گشت. آیات 2 و لیمکنن لهم دینهم الذی ار تضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبد و ننی لایشکرون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون» این آیه را خواند، آنگاه فرمودند: « آنان – به خدا قسم – شیعیان ما اهل البیت هستند که خدای تعالی این خلقت بخشیدن به آنان را به دست مردی از خاندان ما – که مهدی این امت باشد – انجام خواهد داد. مهدی همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی آن را آنقدر طولانی سازد تا آنکه مردی از عدل و داد پر کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد»
آیات3 « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » اختلافاتی وجود دارد؛ این اختلافات، اساسی و ریشه ای نیست. خواه مقصود از «زبور» اینجا کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خدا حضرت داوود علیه السلام باشد و خواه هر نوع کتاب آسمانی که بر انبیا نازل گردیده است – همچنین این که مراد از کلمه « ذکر » در این آیه، تورات باشد یا قران و یا لوح محفوظ – به هر حال معنی آیه در حد قول مفسران این است: ما در کتابهایی که بر انبیا نازل کردیم – یا در زبوری که بر حضرت داوود نازل کردیم – پس از آوردن در ذکر – یا در ام الکتابی که در آسمان بوده که یا لوح محفوظ است یا تورات و یا قرآن – نوشتیم که : محققاً زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند. طبرسی و دیگران در تفسیر این آیه از حضرت ابو جعفر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام روایت مینمایند که ایشان فرمودند : «آنان یاران مهدی علیه السلام در آخر الزمان اند».
برگرفته از سایت صداوسیما وبنقل سایت بسوی نور |
امام رضا علیه السلام فرمود
مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد علیهم السلام رها کنید
و مبادا دوستى آل محمد علیهم السلام را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید
زیرا هیچ کدام از ایـن دو , به تنهایى پذیرفته نمى شود
بحار الانوار,ج 78,ص 348
پنج صفت مهم
پنج صفت است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باشید:
ـ کسى که درنهادش اعتماد نبینى
ـ و کسى که در سرشتـش کرم نیابـى
ـ و کسـى که در آفرینشـش استـوارى نبینى
ـ و کسى که در نفسش نجابت نیابى
ـ و کسى که از خدایش ترسناک نباشد
تحف العقـول, ص 446 وبحارالانوار,ج 78,ص 339
نتیجه رضایت از خدا
خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود
بحـارالانـوار,ج 78,ص 357
برخورد مناسب با چهار گروه
با سلطان و زمامـدار با تـرس و احتیاط همراهى کن -
وبا دوست با تواضع و فرو تنی -
و با دشمـن بـا احتیـاط و اجتناب -
و بـا مـردم بـا روى خـوش -
بحارالانوار,ج78,ص 356
بر شما باد به میانه روى در فقـر و ثروت -ونیکى کردن چه کم و چه زیاد
زیرا خـداوند متعال در روز قیامت
یک نصفه خرما را چنان بزرگ نمایـد که ماننـد
کـوه احد باشد -بحارالانوار, ج 78,ص 346
نتیجه خدمت به مؤمن
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند
در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد
اصول کافى, ج 3, ص 268
حسن ظن به خدا
به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد،
خدا با گمان خـوش او همراه است
و هر که به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خـداوند به کردار اندک او خشنود باشد
و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبک و خانـواده اش در نعمت باشد
و خـداوند او را به دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا
به سلامت به دارالسلام بهشت می رساند
تحف العقول,ص 449
حقیقت توکل
از امام رضا علیه السلام از حقیقت تـوکل سـوال شـد، فرمـود:
این که جز خدا از کسـى نترسى
تحف العقول,ص 445
سلاح پیامبران
حضـرت رضا علیه السلام همیشه به اصحاب خـود مـى فـرمود:
بر شما باد اسلحه پیامبران
پرسیدند : اسلحه پیـامبـران چیست؟ فـرمـود: دعا
اصـول کـافـى , ج 4,ص 214
صله رحم با کمترین چیز
پیوند خـویشـاوندى را بر قرار کنید گر چه با جرعه آبى باشد -
وبهترین پیوند خـویشـاونـدى، خـود دارى از آزار خـویشـاونـدان است -
ویژگیهاى دهگانه عاقل
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد -
ـ از او امید خیر باشد
ـ از بدى او در امان باشند
ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد
ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد
ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود
ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد
ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد
ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـانتـر بـاشـد
ـ سپس فـرمـود: دهمى چیست و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟
فـرمـود: کسی را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیز کـارتـــر است
تحف العقول، ص 443
پنهان کننده کار نیک (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است -
و آشکار کننده کار بد سـر افکنـده است -
و پنهان کننـده کـار بـد آمـرزیـده است -
اصول کافى,ج 4,ص 160
سه ویژگى برجسته مومن
مـومـن ، مـومـن واقعى نیست، مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش -
اما سنت پروردگارش، پـوشاندن راز خود است -
اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است -
اما سنت امامـش، پس صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است -
اصـول کـافـى, ج 3,ص 339 و تحف العقـــول, ص 442
خوشی وعیش دنیا
از حضـرت امـام رضا علیه السلام: دربـاره خـوشـى در دنیـا سـوال شـد،
فـرمـــــود وسعت منزل وزیادى دوستان
بحارالانوار, ج 76,ص 152
بخیل و حسود
بخیل را آسایشى نیست -
و حسود راخوشى و لذتى نیست -
و پادشاهان را وفایى نیست -
و دروغگو را مروت و مردانگى نیست -
تحف العقول,ص 450
التماس دعا
هر عبادتی، خلوص در آن اعتبار شده و مدّ نظر قرار می گیرد:
(ألا لله الدّینُ الخالص)
1. امّا تجلّی این خلوص در برخی از عبادات نمایانتر و طرد شرک در آن قویتر و آشکارتر است.
از جمله این عبادات حج است که توحید در آن تجسّم یافته
و از آغاز تا انجامش نمونه ای از توحید
و طرد شرک است، و از همین رو ترک حج، کفر قلمداد شده است:
(ولله علی النّاس حجُّ البیت من استطاع
إلیه سبیلا ً ومن کفر فإنَّ الله غنی عن العالمین)
2. پس حجْ ایمان و توحید، و ترک آن کفر عملی است. معنای تجلّی توحید
در حج این است که توحید چون در درجات خود تنزل کند و در چشم اندازها و مظاهر
خویش جلوهگر شود، به حج مبدل میگردد و اگر حج به سوی خدای سبحان
صعود کرده، در معارجْ راه ترقی طی کند،
به خداوند عرش میرسد، یا به توحید مبدل میشود؛ یعنی تبدیل به
عقیدهای میشود که چیزی
آن را آلوده نمیکند و یقینی میشود که شک و گمان بر
آن دست نمیساید، چنانکه
امام صادق (علیه السلام) فرمود: به عرش می پیوست چنان که
میان او و خدا حجابی نمی بود:
«… حتی یلصق بالعرش، ما بینه وبین الله حجاب»
3. از امام صادق (علیه السلام) در دعای سفر حج، روایت شده است
که پس از ادای کلمات فرج فرمود:
«… بسم الله دخلت، بسم الله خرجت وفى سبیل الله…» تا آنکه فرمود: «فإنّما أنا عبدک وبک ولک»
4. کسی که به زبان دعا آگاهی و احاطه دارد تفاوت میان این سخن آن حضرت که فرمود:
«فإنّما أنا عبدک وبک ولک» را با دیگر ادعیه و اوراد، به خوبی در می یابد. چون هدف مهم در
این نیایش ویژه، ذات خدای سبحان و لقای اوست، نه اسمی از اسمای حسنای حضرتش.
بر اساس این روایت، حج سیر به سوی خدا و رفتن برای دیدار او و تلاش برای نزدیکی
به خدایی است که در عین علوّ و والایی، نزدیک و در عین نزدیکی بس والا و بالاست:
«فى علوه دان وفى دنوه عال»
5 و نیل به جوار کسی است که از رگ گردن به آدمی نزدیکتر است: (أقرب إلیه من حبل الورید)
6 و روشن است که بنده جز با توحید دایم و ناب و طرد شرک جلیّ و خفی
به مولایش تقرب نمی جوید.
شاهد دیگر، سخن پیغمبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در سفر
حج پس از حمل جهازبر راحله اش فرمود:
این حجّی است که در آن نه ریایی است و نه سمعه ای:
«هذه حجة لا ریاء فیها ولا سُمْعة». سپس فرمود: هر کس توشه حج فراهم آورد
و در توشهاش چیز حرامی باشد، خداوند حج او را نخواهد پذیرفت:
«من تجهز وفى جهازه عَلَمٌ حرام لم یقبل الله منه الحج»
7. مطلب مزبور را از کلام دیگر آن حضرت نیز، که فرمود: حجر الأسود به منزله
دست راست خدا در زمین برای میثاق است،
می توان استفاده کرد: «استلموا الرکْن فإنه یمین الله فى خلقه یصافح بها خلقه
مصافحة العبد أو الرجل، یشهد لمن استلمه بالموافاة»
8. با تدبر در این بیانها روشن می شود که حج نمونه ای از توحید جامع است
و در این فرموده الهی متجلّی است:
(تعالوا إلی کلمةٍ سواءٍ بیننا وبینکم أن لا نعبد إلاّ الله ولا نشرک به شیئاً ولا یتَّخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله)
9. حاصل آنکه: حجْ توحید ممثل است و توحید همان فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن سرشته است و
دگرگونی برای آن نیست.
1 ـ سوره زمر، آیه 3.
2 ـ سوره آل عمران، آیه 97.
3 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 422
4 ـ همان، ج 8، ص 279.
5 ـ بحار، ج 87، ص 189
6 ـ سوره ق، آیه 16.
7 ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 103.
8 ـ کافی، ج 4، ص 406؛ و وسائل الشیعه، ج 9، ص 400 ـ 407.
9 ـ سوره آل عمران، آیه 64.
مأخذ: صهبای حج، ص 79. بنقل :سایت اسرا