چند وقت پیش، وهّابیان مدّعی شدند فردی غیر هاشمی از بُرَیده صفاتش بر حضرت مهدی(ع) تطبیق میکند و او را نزد «بن باز» مفتی مشهور عربستان بردند. او هم از این مطلب استقبال کرد. بعد خودشان گفتند که در روایات آمده قیام مهدی از مشرق شروع شده، پس او را به افغانستان میبریم تا او از آنجا برنامههایش را شروع کند.
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین شیخ علی کورانی
اشاره: استاد نویسندة محقّق حجّتالسلام والمسلمین شیخ علی کورانی، از جمله صاحبنظران معدودی هستند که در حوزة سرزمینهای درگیر در عصر ظهور دارای اثر میباشند. خوانندگان گرامی پیش از این نیز گفتوگوهایی در همین موضوع را با این شخصیّت علمی و محقّق در مجلّه خواندهاند.
این بار دربارة موضوع مهم نقش ایران در واقعة مبارک ظهور به خدمتشان رسیدیم و صمیمانه به گفتوگو نشستیم که ماحصل آن را به حضور همة خوانندگان عزیز موعود تقدیم میکنیم، باشد که مورد قبول و استفاده واقع شود.
- با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. لطفاً برای آغاز گفت و گو بفرمایید در روایات چه نقشی برای ایرانیان یاد شده است؟
با تشکر از شما و مجلة محترم موعود؛ به طور مختصر ملاحظه میکنیم که در احادیث نبوی صحیح السند و مسلّم از ایرانیان تعریف و تمجید شده و دربارة نقش ایرانیان در فتوحات اسلام، رساندن اسلام به مردم جهان و عصر امام مهدی(ع) روایات متعدّدی وارد شده است. جالب اینجاست که در منابع اهل سنّت روایات بیشتری در این رابطه نقل شده است.
پیامبر اکرم(ص) در سال ششم هجری برای کسری?، خسروپرویز، نامه نوشتند. او عصبانی شد و نامة حضرت را پاره کرد. در برابر این ماجرا، پیامبر(ص) علیه کسری و نه ایران و ایرانیان صحبت نمودند، فرمودند: «مزّق الله ملکه کما مزّق کتابی؛ خداوند همان طور که نوشتة مرا پاره کرد حکومتش را پاره پاره کند». امّا آن حضرت(ص) دربارة مردم ایران هیچ نفرمودند، بلکه در روایات و نوبتهای دیگری از ایرانیان به تعریف و تمجید یاد کردند. برای نمونه ابونعیم اصفهانی در حدیث صحیحی از ایشان روایت میکند که فرمودند: «خواب دیدم گوسفندان سیاهی در اطرافم بودند و پس از آن گوسفندان سفید زیادی آمدند به حدّی که گوسفندان سیاه گم شدند». ابوبکر این خواب را چنین تعبیر کرد که اوّل اعراب تابع شما میشوند و پس از آن ایرانیان. بنا بر نقل سنّیان، پیامبر(ص) فرمودند ابراهیم(ع) نیز خوابم را چنین تعبیر نمود.
حدیث «لو کان العلم و الإیمان بالثّریا لتناله رجالٌ من فارس؛ اگر علم و ایمان به ثریا درآویخته باشد، مردانی از فارس بدان دست خواهند یافت» را منابع بسیاری از اهل سنّت نقل کردهاند.1 احمد بن حنبل در مسندش میآورد: وقتی این آیه از سورة جمعه نازل شد که: «و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم و هو العزیز الحکیم؛2 و [نیز آن پیامبر را برانگیخت به سوی] دیگران از ایشان ـ مؤمنان ـ که هنوز بدیشان نپیوستهاند و اوست توانای بیهمتا و دانای با حکمت». یکی از اصحاب از رسول خدا(ص) پرسید این افرادی که هنوز نیامدهاند چه کسانی هستند؟ حضرت پاسخ دادند: «لو کان الإیمان عند الثریّا لتناله رجالٌ من هولاء». در «صحیح» بخاری،3 «صحیح» مسلم4 و بسیاری دیگر منابع آمده که حضرت به شانة سلمان دست زدند و فرمودند: «قوم این شخص» و آنگاه از او و ایرانیان تعریف کردند.
همچنین این پیشگویی از ایشان نقل شده که فرمودند: شما ایران را فتح خواهید کرد امّا پس از تغییر و تحوّلاتی، آنان پرچم اسلام و تبلیغ اسلام را از دست شما خواهند گرفت». و امثال این احادیث از رسول خدا(ص) دربارة نقش ایرانیان و یمنیها بسیار زیاد است که در این میان احادیث مربوط به ایرانیان بیشتر است.
دستهای دیگر از روایات نیز از تفضیل و برتری ایرانیان نسبت به اعراب سخن گفته اند. به یاد اوّلین سال پس از پیروزی انقلاب امام خمینی (قدّس الله نفسه) افتادم که در آن ایّام یک نویسندة مصری در «روزنامة الصباح» نوشت: «النّبی یرشّح الفرس بقیادة الاُمّة الإسلامیّة؛ رسول اکرم(ص) ایرانیان را کاندیدای رهبری امّت اسلامی کرد».
- ایرانیان چه نقشی در حوادث پیش از ظهور دارند؟
نقش ایرانیان برای زمینهسازی ظهور نیز در روایات، پررنگ ترسیم شده است. در میان تمام زمینهسازان و گروههای مختلف زمینه ساز، اوّلین نقش را ایرانیان بر عهده دارند. پس از آن گروههایی دیده میشوند که مقابل یهود میایستند؛ مانند گروهی در عراق که مقابل نواصب میایستند و علاوه بر آنها از یمانیها نیز صحبت به میان آمده که خیلی تصویر دقیقی دربارة آنان ارائه نشده و به عکس دربارة ایرانیان و زمینهسازی آنان برای انقلاب حضرت مهدی(ع) روایات متعدّدی ذیل حدود نه عنوان، به دست ما رسیده است:
ـ قوم سلمان؛
ـ سرزمین مشرق؛
ـ پرچمهای مشرق؛
ـ پرچمهای سیاه؛
ـ جبال طالقان؛
ـ اهل سبلان؛
ـ و ...
ابن مسعود به نقل حاکم در «مستدرک» نقل کرده است: نزد پیامبر(ص) نشسته بودیم و ایشان سرحال بودند. هر سؤالی میکردیم، پاسخ میدادند تا اینکه تعدادی از بچهها در حال بازی کردن به مسجد آمدند و حسنین(ع) نیز در میان آنان بودند. تا پیامبر(ص) آنان را دیدند اشک از دیدگان مبارکشان جاری شد. آنان را در آغوش گرفته، میگریستند. از ایشان علّت را جویا شدیم که چه شد ناگهان اینقدر حالتان عوض شد؟ ایشان فرمودند: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند آخرت را برای ما بر دنیا ترجیح داده است. بعد از این، اهل بیتم مصیبتها میبینند و از وطن آواره میگردند، تا آنگاه که مردمی از جانب مشرق با پرچمهای سیاه به طلب حق قیام کنند. این حق را به آنها نمیدهند تا جنگ کنند و پیروزی یابند و حق را بگیرند و آن را به مردی از اهلبیت من بسپارند که دنیا را پر از عدل کند چونان که از ظلم پر باشد. هر کس، آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد. اگر چه به وسیلة رفتن از روی برف باشد».
در این روایت، چند مرحله برای قیام اهل مشرق بیان شده تا در نهایت به ظهور منتهی میشود و ظلم به اهل بیت(ع) خاتمه مییابد. این مطلب را شیعه و سنّی روایت کردهاند و از منابع هر دو به دست میآید که آغاز قیام حضرت از مشرق است و اوّلین قیامِ زمینهساز از ایران خواهد بود. در منابع اهل سنت به صراحت آمده که «یبدأ أمره من المشرق؛ قیام ایشان از مشرق آغاز میشود». من متحیّرم که با شروع از مشرق، چطور ایشان از مکّه خارج میشود.
چند وقت پیش، وهّابیان مدّعی شدند فردی غیر هاشمی از بُرَیده صفاتش بر حضرت مهدی(ع) تطبیق میکند و او را نزد «بن باز» مفتی مشهور عربستان بردند. او هم از این مطلب استقبال کرد. بعد خودشان گفتند که در روایات آمده قیام مهدی از مشرق شروع شده، پس او را به افغانستان میبریم تا او از آنجا برنامههایش را شروع کند. اینکه در روایات گفته شده صاحبان پرچمهای سیاه اهل خراساناند نیز بر طالبان تطبیق میکند و طالبانیها با همین نگاه عمامه و پرچمشان را سیاه انتخاب کردهاند. این مطلب به وضوح مشخّص میکند که نزد ایشان مسلّم است که آغاز قیام حضرت و یارانشان از مشرق است؛ هرچند تلاش میکنند با تطبیق آن بر طالبان و غیر طالبان آن را دچار تحریف و انحراف بکنند.
امّا حدیث معروف «رایات سود» (پرچمهای سیاه) و سرزمین مشرق در منابع مختلفی آمده است که من بیش از همه به روایت امام باقر(ع) اعتماد کردهام که در «الغیبه» نعمانی(ص273) آمده است و به نظر من صحیحترین روایت است. در این روایت، ابوخالد کابلی از ایشان نقل میکند که فرمودند: «گویی قومی را میبینم که از خاور خروج کردهاند و خواستار حقّاند ولی به آنان داده نمیشود، سپس باز خواستار حقّشان شوند و به آنان ندهند، چون چنین بینند شمشیرها برهنه کنند و بر گردنها گذارند. این وقت حقّ آنان را به آنان بدهند ولی آنان نپذیرند تا آنکه قیام کنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما، کشتگانشان شهیدند. هان که اگر من آن روز را درک میکردم جان خود را برای یاری صاحب این امر نگاه میداشتم».
این حدیث پرمحتوا به مراحل قیام، تا زمانی که آن را به حضرت بسپارند دلالت دارد و تمام الفاظ و مطالب قابل تدقیق و بررسی است و اهل سنّت هم به روایت نعیم بن حماد (متوفی227) حدوداً معاصر با امام رضا(ع) توجه دارند. او از ابنمسعود چند مرحله را برای این قیام نقل میکند که در کتابهای ابن ابی شیبه5، ابن ماجه،6 طبرانی، سیوطی و... نیز آمده است.
- با توجه به روایات متعددی که نقل فرمودید، شرایط سیاسی ایران در آستانة ظهور چگونه خواهد بود؟
میتوان با همان حدیث امام باقر(ع) که عرض کردم، این پرسش را پاسخ داد. الان به ذکر دو نکته بسنده میکنم؛ اوّل اینکه ما در هیچ روایتی سخن از ورود ارتش وسپاه خارجی به ایران نداریم. با توجه به متن روایت یادشده، خارجیها از ایرانیها میترسند نه اینکه به ایران حملة خارجی بشود. به نظر بنده نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند به داخل ایران لشکر کشی کند. نکتة بعدی موجود در این روایت بحث آشوب داخلی ایران است که ایران درگیر مشکلات داخلی خواهد بود. قراین متعددی در این رابطه وجود دارد. عبارت «فلا یعطونه إلّا ...» بیانگر آن است که دربارة رساندن و تحویل دادن پرچم به امام عصر(ع) اختلاف وجود خواهد داشت. همچنین روایت با این عبارت شروع میشود که «کأنّی بقومٍ قد خرجوا...» سپس در ادامه آمده «...حتّی یقوموا..» که نشانگر قیام پس از آن انقلاب اوّلی است. در آن مقطع یمن در دست یکی از یاران حضرت(ع) قرار میگیرد. یمانی، نمایندة تامّ الاختیار حضرت خواهد بود که همة مؤمنان جهان حتّی ایرانیان باید از او تبعیّت کنند. در این روایت صحیح السّند که مورد استناد فقهاست، آمده: «در میان پرچمها راهنماتر از پرچم یمانی نباشد که آن پرچم هدایت است، زیرا دعوت به صاحب شما میکند، و هنگامی که یمانی خروج کند، خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است. چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است. هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او (یمانی) به سوی حقّ و راه مستقیم فرا میخواند». سپس آن حضرت به من فرمود: «همانا از دست رفتن و سقوط حکومت فلان خاندان، همانند شکستن کاسة سفالین است، و همچون مردی است که در دستش کاسهای سفالین بوده و او مشغول راه رفتن باشد که ناگاه در حالی که غافل است کاسه از دستش فرو افتد و بشکند، پس هنگامی که فرو افتاد بگوید: آه ـ همچون خود باختهای ـ پس، از دست رفتن دولت آنان چنین است که به کلّی از زوال آن بیخبر باشند».
و امیرالمؤمنین(ع) بر منبر کوفه فرمودند: «همانا خدای عزّوجلّ در آنچه مقدّر فرموده و حکم کرده و محتوم داشته که گزیر از آن نیست و شدنی است، مقدّر فرموده که بنی امیّه را آشکارا با شمشیر فروگیرد و اینکه فلان خاندان را ناگهانی دریابد».
و آن حضرت فرمود: «ناگزیر باید آسیایی به گردش درآید و خرد کند و چون بر محورش برپا شد و بر پایهاش استوار گردد، خداوند بندهای بیگذشت و سنگدل و از خاندانی گمنام (بیاصل و نسب) را برانگیزد که پیروزی با اوست، یارانش دارای موهای بلند و سبیلدار و جامههای سیاه در بر، صاحبان پرچمهای سیاه، هستند وای بر آن کس که با ایشان دشمنی ورزد که بیقانون و ملاحظه او را بکشند، به خدا سوگند گویی هم اکنون آنان را پیش چشم میبینم و به کردارشان و آنچه که بدکاران و ستمگران عرب از ناحیه ایشان میبینند مینگرم، خداوند آنان را که مهری در دلشان نیست بر ایشان چیره گرداند، پس ایشان را در شهرهای خودشان ـ در کنار فرات، شهرهای بیابانی و ساحلی ـ بیحساب میکشند، به سزای آنچه کردهاند، و پروردگار تو به بندگانش ستمکار نیست».
- برای یمانی چه ویژگیهایی در روایات نقل شده که مردم او را با آن ویژگیها بشناسند؟
بیتردید او دلایل و معجزاتی برای معرفی خود به مردم ارائه خواهد کرد. در این ایّام اختلاف میان ایرانیها بالا میگیرد. امام هم مشغول رفت و آمد و برقراری رابطه با علماست و آنان ایشان را میبینند و شرایطی مشابه دوران غیبت صغری پیش میآید و به تصریح روایات در آن مقطع ادّعای نیابت و سفارت حضرت مهدی(ع) منعی ندارد: ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السّفیانیّ و الصّیحة فهو کذّابٌ مفتر؛ بدانید، هر کس که قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی ادّعای مشاهده (رابطه و نمایندگی امام زمان(ع)) کند، دروغگوی افترازننده است».
این مرحله را باید یک امتحان بدانیم که افرادی صادقانه ادّعای نیابت حضرت مهدی(ع) را دارند. در این مقطع، ایران دو دسته میشود: دستهای میگویند باید پرچم را به دست حضرت(ع) بدهیم و دستهای که با عقاید ناسیونالیستی، اعتقادی به این امر ندارند و با آن مخالفت میکنند. بین این دو درگیری سیاسی و احتمالاً درگیری نظامی محدودی رخ میدهد که در نهایت، با پیروزی دستة اوّل و سپاه سیّد خراسانی و شعیب بن صالح خاتمه مییاید. پس از این پیروزی، شعیب بن صالح و خراسانی با امام(ع) ملاقات خواهند داشت و در حدود ده ماهة پیش از آن، این اختلافات و درگیریها وجود خواهد داشت. خراسانی حاکم وقت ایران است نه اینکه الزاماً از منطقة خراسان باشد و نام شعیب بن صالح را امام(ع) که در آن مقطع در عراق به سر میبرند برای او انتخاب میکند و با توجه به اینکه پس از بیعت، فرماندة کلّ قوای امام عصر(ع) میشود و خراسانی حاکم ایران باقی میماند باید مقام او را بالاتر از سید خراسانی بدانیم.
- سید حسنی کیست و آیا میتوان او را همان خراسانی بدانیم؟
یک سید حسنی در همان مقطع قیام برای یاری امام داریم که از دیلم خروج میکند. یک سید حسنی هم در عراق وجود دارد که ادّعای مقابله با حضرت را دارد. در روایات، صفات مذمومی برای او بیان شده که با توجه به آن صفات، او شخصّیتی غیر از خراسانی است. روایات، حسنی غالباً در منابع سنی است و در منابع شیعی مطالب مجمل و محدودی آمده است.
- آیا در روایات، صحبتی از فتنههای آخرالزّمانی در ایران به میان آمده یا خیر؟
تعریف از قم و اهل قم و ایران در روایات آمده و آنجا را به عنوان پناهگاه معرفی کردهاند. بسیاری از آنچه در روایات گفته شده که دربارة ایران رخ خواهد داد در دوره های قبل مانند حملة مغول رخ داده و خیلی قابل تطبیق بر شرایط الآن و پس از آن نیست.
- آیا حضرت به ایران تشریف میآورند؟
تنها روایتی که آمده، ابن حماد میگوید: امام(ع) در طول مسیر به حوالی اهواز تشریف میآورند امّا این مطلب در هیچیک از روایات اهل بیت(ع) نیامده است.
- منظور از اهل طالقان چیست؟
طالقان یعنی سلسله جبال البرز و قبلاً فکر میکردم که منظور مردم منطقهای مشخّص (در ایران یا افغانستان) است امّا الآن به این نتیجه رسیدهام که منظور، منطقة ایران و ایرانیان است و آن مناطق خصوصیّت خاصّی ندارند. همانطور که گفتم از ایران و ایرانیان با عباراتی نظیر اهل خراسان، طالقان، سبلان، مشرق، خراسان و مانند آن یاد شده است.
- چه تعداد یا درصدی از یاران حضرت را ایرانیان تشکیل میدهند؟
وقتی فرماندة کلّ قوای حضرت ایرانی است، قطعاً تعداد یاران ایرانی سپاه ایشان نیز زیاد خواهد بود. امّا ارتش یمن خیلی کم است و مأموریت آنان، گرفتن مکّه و حجاز برای حضرت است ولی از عراق به بعد غالب یاران حضرت ایرانیان و عراقیها خواهند بود.
- آیا حوادث امروز لبنان و یمن با آنچه در روایات آمده، صدق میکند؟
در روایات ذیل آیة 5 سورة اسراء که آمده است: «فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عباداً لنا أولی بأسٍ شدیدٍ فجاسوا خلال الدّیار و کان وعداً مفعولاً؛ هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتّی برای به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند؛ و این وعدهای است قطعی» با شرایط کنونی لبنان قابل تطبیق است. در روایات آمده اهل روم عراق را میگیرند و بعد از مدّتی از آنجا میروند که این هم اتّفاق افتاد. یا اینکه باز در عراق تأسیس خطّ سفیانی در این راستا که هرکه سر شیعهای را بیاورد فلان مقدار جایزه میگیرد، همچنین فرج شیعیان قبل از شورش سفیانی از جمله مواردی است که در روایات قابل مشاهده است.
ماهنامه موعود شماره 105
پینوشتها:
1.عبدالرزاق، ج 11، ص 66؛ ابن ابی شیبه، ج12 ، ص 26؛ مسند احمد، ج2 ، ص 296.
2. سورة جمعه (62)، آیـة 3.
3. صحیح بخاری، ج 6، ص 188.
4. صحیح مسلم، ج 4، ص 1972.
5. ج 15، ص 35.
6. ج 2، ص 1366.
بنقل از سایت موعود