سلام به امید و یاری خدا فردا شب عازم سرزمین وحی هستم .
ازتون میخوام برام دعا کنید از خدا که
اولا خدای کریم هیچ دینی و حق الناسی بر من باقی نگذاره
و خودش ، خلیفه اش ، پدر و مادر و آشنایان و همکاران و همه و همه از من راضی باشندوحلالم کنند
بعد هم حج و زیارت مقبوله توام با معرفت بسیار نصیبم کنه .
اگر قابل باشم نائب الزیاره همتون هستم . انشا الله به زودی روزی همگی شما بشه
پرواز به سوی دوست بال میخواد بال عشق و معرفت ؛ سبکی روح که
اگر سنگین باشی نمیتونی بلند شی
خدایا ما که رو سیاهیم و سنگین خودت دستامونوو بگیر و بلند مون کن و پر مون بده
به امید دیدار
یا حق التماس دعا
نظر |
عمر مبارک امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .
مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر کرده بود . این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند, و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی که یکی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت :
تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !
حضرت در پاسخ فرمودند : تو از کجا می دانی که فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد .
خلیفه مقتدر عباسی در پاسخ به اعتراض بزرگان بنی عباس در خصوص به تزویج در آوردن دخترش " ام الفضل " به امام جواد (ع) ،این امام همام را اعجوبه عصر خواند و گفت : " قد اخترته لتبریزه علی کافه اهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه والاعجوبه فیه بذالک " من بدان جهت وی را به دامادی خود برگزیدم که با کمی سن در علم و فضیلت بر همه اهل زمان برتری دارد و اعجوبه ای است در علم و دانش .
بحارالانوار ،ج50، ص75 ? موسوعه الامام الجواد(ع)، ج1 ،ص360 و 363. اعیان الشیعه ،ج3 ،ص 129 .
اسقف مسیحی پس از آگاهی یافتن از علم ودانش امام جواد (ع) در مسائل پزشکی گفت :
به نظر می رسد این شخص " امام جواد (ع) " پیامبری از نسل پیامبران است .
المناقب لابن شهر آشوب ،ج4 ،ص389 -موسوعه الامام الجواد (ع) ،ج1 ،ص362.
او در علم و تقوی ،پرهیزگاری و سخاوت چون پدر بزرگوارش "امام رضا (ع) " و دنباله رو او بود.
تذکره الخواص ،ص202 ? الامام جواد (ع) ،ص72 .
کشف الغمه ،ج2 ،ص186 ? سرورالفؤاد ،ص40 .
علی بن محمد احمد مشهور به " ابن صباغ " فقیه مالکی و متوفای 855 در مکه پس از بیان گوشه ای از خصوصیات زندگی حضرت جواد (ع) ، می نویسد:
آری چنین بود کرامات جلیل و مناقب او.ودر جای دیگر می افزاید:چه گوییم ما در جلالت و مقام امام چواد (ع) و فضیلت کمال و عضمت و جلال او ،حضرتش در میان طبقات ائمه (ع) سنش کمتر از همه و قدر و شانش اعظم است . او در اندک مدتی از عمر شریفش کراماتی بسیار و معجزاتی بیشمار از خود نشان داده و معارج و فضیلت کمال را طی کرده و از رشحات و تراوش دانش و بینش خود اثرها گذاشته و از نفحات و ریزش فضل کمالش بی اندازه و شمار فیوضاتی به عالم علم نثار فرموده ، چه با مجالس و محافلی که متکلم به احکام گردیده و از مسائل ، حلال و حرام را بیان نموده و زبان دشمنان وخصم بدفرجام را به منطق صحیح و گفتار ملیح خود الکن و کلیل کرده و گه ،بسیار انجمن و محفلی که در صدر جلساء و راس خطبا وبلغاء قرار گرفته و در برابر خود تمامی فصحاء و علما و حکما را تحت شعاع گذارده .
یا بابا الحوائج ادرکنا و التماس دعا
عمر مبارک امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .
مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر کرده بود . این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند, و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی که یکی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت :
تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !
حضرت در پاسخ فرمودند : تو از کجا می دانی که فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد .
خلیفه مقتدر عباسی در پاسخ به اعتراض بزرگان بنی عباس در خصوص به تزویج در آوردن دخترش " ام الفضل " به امام جواد (ع) ،این امام همام را اعجوبه عصر خواند و گفت : " قد اخترته لتبریزه علی کافه اهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه والاعجوبه فیه بذالک " من بدان جهت وی را به دامادی خود برگزیدم که با کمی سن در علم و فضیلت بر همه اهل زمان برتری دارد و اعجوبه ای است در علم و دانش .
بحارالانوار ،ج50، ص75 ? موسوعه الامام الجواد(ع)، ج1 ،ص360 و 363. اعیان الشیعه ،ج3 ،ص 129 .
اسقف مسیحی پس از آگاهی یافتن از علم ودانش امام جواد (ع) در مسائل پزشکی گفت :
به نظر می رسد این شخص " امام جواد (ع) " پیامبری از نسل پیامبران است .
المناقب لابن شهر آشوب ،ج4 ،ص389 -موسوعه الامام الجواد (ع) ،ج1 ،ص362.
او در علم و تقوی ،پرهیزگاری و سخاوت چون پدر بزرگوارش "امام رضا (ع) " و دنباله رو او بود.
تذکره الخواص ،ص202 ? الامام جواد (ع) ،ص72 .
کشف الغمه ،ج2 ،ص186 ? سرورالفؤاد ،ص40 .
علی بن محمد احمد مشهور به " ابن صباغ " فقیه مالکی و متوفای 855 در مکه پس از بیان گوشه ای از خصوصیات زندگی حضرت جواد (ع) ، می نویسد:
آری چنین بود کرامات جلیل و مناقب او.ودر جای دیگر می افزاید:چه گوییم ما در جلالت و مقام امام چواد (ع) و فضیلت کمال و عضمت و جلال او ،حضرتش در میان طبقات ائمه (ع) سنش کمتر از همه و قدر و شانش اعظم است . او در اندک مدتی از عمر شریفش کراماتی بسیار و معجزاتی بیشمار از خود نشان داده و معارج و فضیلت کمال را طی کرده و از رشحات و تراوش دانش و بینش خود اثرها گذاشته و از نفحات و ریزش فضل کمالش بی اندازه و شمار فیوضاتی به عالم علم نثار فرموده ، چه با مجالس و محافلی که متکلم به احکام گردیده و از مسائل ، حلال و حرام را بیان نموده و زبان دشمنان وخصم بدفرجام را به منطق صحیح و گفتار ملیح خود الکن و کلیل کرده و گه ،بسیار انجمن و محفلی که در صدر جلساء و راس خطبا وبلغاء قرار گرفته و در برابر خود تمامی فصحاء و علما و حکما را تحت شعاع گذارده .
یا بابا الحوائج ادرکنا و التماس دعا
در مکتب تشیع دو مقوله دعا و زیارات وجود دارد که در دیگر مکاتب وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ میباشد.
دعا و زیارات نقش بسزایی در رشد و تعالی انسان دارند که به این نعمت عظیم در مکتب تشیع
توجه بسیار شده است. زیارات بسیاری، از سوی معصومین علیهم السلام به ما رسیده است که بدان وسیله
ائمه اطهار زیارت میشوند که متن آنها بسیار غنی هستند. در این متون علاوه بر سلام و احترامی
که به ایشان ابراز مینماییم به کسب معرفت نسبت به این بزرگواران میپردازیم.
مثلاً جامعه کبیره که دنیای معرفت در باب اهل بیت علیهم السلام میباشد و سفارش بسیار شده
که در حرمهای مطهر ائمه اطهار علیهم السلام با این دعا ایشان را زیارت بنماییم. و حتی در مورد
عظمت این زیارت از قول علامه امینی رحمة الله علیه ذکر شده که اگر کسی به زیارت جامعه کبیره اشراف
داشته باشد بیسواد نیست. یعنی نسبت به دین و ائمه اطهار معرفت دارد. نتیجه این که زیارات، نقش
بسیار مهمی در کسب معرفت و بالندگی انسان دارد .
یکی از زیارات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با این الفاظ آغاز میشود:
"اللّهمَ بَلِّغ مَولایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلواتُ اللهِ عَلَیه ..."(1) که سفارش شده هر روز صبح
با این زیارت حضرت را یاد کنیم . در فرازی از این زیارت میخوانیم:
"اللّهمَ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذا الیَومِ وَ فِی کُلِّ یَومٍ، عَهداً و عَقداً و بَیعَةً فی رَقَبَتی"؛
خدایا من باز تجدید میکنم عهد و عقد و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن جان من است.
در این فراز سه لفظ عهد، عقد و بیعت ذکر شده است که در نگاه اول به ذهن میرسد که
هر سه لفظ یک معنا دارند. برای درک بهتر این مفاهیم، معانی آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
عهد: معنای لغوی عهد یعنی شناسایی امری و پیمان بستن. پس در وهله اول باید امام
و وظایفمان را نسبت به ایشان شناسایی کنیم و پیمان ببندیم.
عقد: معنای لغوی عقد استوار کردن پیمان و گره بستن آن است. یعنی پس از این
که مرحله عهد یعنی شناخت را طی نمودیم و پیمان بستیم باید نسبت به آن پیمان
استوار باشیم و محکم گره بزنیم.
بیعت: معنای لغوی بیعت، پیمان دوستی بستن و پیروی و اطاعت میباشد. (2)
پس باید سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام برداریم:
عهد: پیمان اولیه (پس از شناخت و آگاهی)
عقد: محکم کردن این پیمان (انجام رفتارهای لازم و شایسته)
بیعت: پذیرش اطاعت و فرمانبرداری خالصانه (مرتبهی اخلاص و پیروی خالصانه)
پینوشتها:
1- مفاتیح الجنان، ص 813.
2- فرهنگ فارسی دکتر محمد معین.
سایت تبیان مهری هدهدی
در کتاب الخرائج والجرائح راوندى است که :
اخلاق او چون اخلاق رسول خدا صلى الله علیه وآله بود آن حضرت علیه السلام مردى بود
سبزه و داراى قدى رشید و صورتى زیبا و بدنى موزون و سنى اندک، و چنان هیبت و جلالت
و هیاتى داشت که خاص و عام تعظیمش مى کردند و بزرگش مى داشتند؛ زیرا در برابر فضل
و عفاف و صیانت و زهد و عیادت و صلاح او چاره اى جز آن نداشتند. او جلیل و نبیل و فاضل و
کریم بود که تحمل سختى هایش بسیار و در برابر مصائب و ناسازگارى هاى روزگار با ثبات بود.
اخلاقش و خوى و کردارش خارق عادات بود.
حضرت امام هادى و امام عسکرى (ع ), على الاجبار به سامراء بسر مى بردند که در آن زمان پایتخت
خلافت بود, و در محلى بنام <العسکر> که محل نظامیان و پادگان نظامى بود,
خانه براى شان انتخاب کرده بودند.
حضرت امام عسکرى (ع ) مدت شش سال اقامت خود در سامراء, یا در حبس بود
و یا اگر آزاد بود, تحت نظر و
ممنوع الملاقات بود. زیرا روایات متعددى از زندانى شدن امام عسکرى (ع ) خبر مى دهد,
از جمله آن که المعتزبالله خلیفه ى عباسى, به سعید حاجب دستور داده بود که امام (ع ) را به حبس ببرد.
ابوالهیثم نگرانى خود را از این وضع به امام (ع ) نوشت: و آن حضرت در جواب نوشت که پس از سه روز گشایش
حاصل مى شود, و پس از سه روز المعتز کشته شد.
آوردن و ماندن هر دو امام هادى و امام عسکرى (ع ) در سامراء به اکراه و اجبار, از جهاتى مانند
سیاست مامون در آوردن امام رضا (ع ) به نزد خود بوده است, تا بتوانند از نزدیک روابط امام (ع ) را
با شیعیانش کنترل نمایند, زیرا آنان که در سرتاسر جهان اسلام پراکنده بودند, با امام هادى و امام عسکرى (ع ),
ارتباطات عمیق داشتند, بخصوص در دوره ى امام عسکرى (ع ) که شیعیان اهلبیت (ع )
به میلیونها نفر رسیده بودند, و همه به این عقیده بودند که حق امامان شان از طرف حکام ظالم غصب شده است,
ازین رو خمس و هدایا و سایر وجوهات شرعیه ى خود را به آن حضرت مى فرستادند و
هئیت هایى از نمایندگان مردم وارد سامراء مى شدند و ضمن فراگیرى احکام شرعى, اموال
و وجوهات شرعى خود را به امام تسلیم مى کردند.
بدینسان پیشرفت و گسترش شبکه ى منظم و متشکل شیعیان که از قبل شکل گرفته بود, براى
حاکمیت عباسى ها خطر آفرین بود, لذا حضرت امام عسکرى (ع ) شدیداً تحت مراقبت دارالخلافه
قرار داشت و از آن حضرت خواسته بود که تا همیشه ارتباط خود را با دستگاه خلافت برقرار کند,
و در هر دوشنبه و پنجشنبه در دربار حضور یابد, و وضعیت به گونه ى بوده است که مردم نمى توانسته اند
بطور مستقیم با امام (ع ) ملاقات نمایند. | + ادامه مطلب